"کاتلر در مارکتینگ" یک کتاب جامع است که توسط فیلیپ کاتلر، یک متخصص برجسته در زمینه بازاریابی، نوشته شده است. این کتاب به انواع مختلفی از جوانب بازاریابی میپردازد و بینشهای ارزشمندی در زمینه این حوزه ارائه میدهد.
در "کاتلر در مارکتینگ"، فیلیپ کاتلر دانش و تخصص گسترده خود را در استراتژی بازاریابی، رفتار مصرفکننده، برندسازی، تحقیقات بازار و سایر موضوعات به اشتراک میگذارد. این کتاب راهنمایی عملی و مثالهای واقعی ارائه میدهد تا به بازاریابان کمک کند تا پیچیدگیهای منظرهٔ بازاریابی مدرن را درک و مدیریت کنند. با صدای معتبر و سالها تجربه، کوتلر به مباحث مهمی میپردازد از جمله ایجاد کمپینهای بازاریابی موثر، توسعه موقعیت برند، بهرهبرداری از کانالهای بازاریابی دیجیتال و سازگاری با تغییرات علایق مصرفکنندگان. او همچنین بر اهمیت عملکرد بازاریابی اخلاقی و نقش پایداری در تجارت تأکید میکند.
"کاتلر در مارکتینگ" به عنوان یک منبع ارزشمند برای حرفهایان بازاریابی، دانشجویان تجارت و هر کسی که به دستیابی به درک عمیقتری از اصول و استراتژیهای بازاریابی علاقهمند باشد، خدمت میکند. این کتاب مفاهیم نظری را با کاربردهای عملی ترکیب میکند و به عنوان یک راهنمای جامع برای هر دو بازاریاب مبتدی و با تجربه مورد استفاده قرار میگیرد.
نکات اساسی
- بازاریابی فقط فروش نیست.
- بازاریابی یک بخش نیست. این یک طرز فکر است
- هدف اصلی بازاریابی مدیریت تقاضا است - تأثیرگذاری بر سطح، زمان و ترکیب تقاضا.
- هیچ راه بازاریابی واحدی برای رسیدن به ثروت وجود ندارد.
- شما باید این سوال را از مشتری بپرسید: "چرا باید از شما خرید کنم؟"
- سه نوع فرصت در بازار وجود دارد: 1) فروش چیزی در عرضه کم، 2) یافتن راهی جدید برای عرضه محصول موجود، و 3) ارائه یک محصول جدید.
- چهار P سنتی بازاریابی (محصول، قیمت، مکان و تبلیغ) اکنون چهار C هستند (ارزش مشتری، هزینه برای مشتری، راحتی و ارتباطات).
- با استفاده از پایگاه های داده مشتریان، می توانید بخش های بسیار کوچک بازار را شناسایی کنید.
- فناوری، جهانی شدن، مقررات زدایی و خصوصی سازی چهار نیرویی هستند که آینده را شکل می دهند.
- "تفکر پیشرفت" را تشویق کنید.
چکیده کتاب
استراتژی خود را انتخاب کنید
رهبران شرکتهای موفق باید از سرعت تغییرات در جهان امروز آگاه باشند و برای تغییرات عظیمی که توسط چهار نیروی قدرتمند فناوری، جهانی شدن، مقررات زدایی و خصوصی سازی شکل میگیرد، آماده باشند. شرکتهایی که به این نیروها پاسخگو نباشند و به تغییرات سریع جهان عادت نکنند، ریسک زنده ماندن در بازار را افزایش میدهند.
از آنجا که رقابت در بازار روز به روز شدیدتر میشود، فرمولهای محبوبی برای موفقیت در بازاریابی وجود دارد. این فرمولها شامل ارائه کیفیت بالاتر، خدمات بهتر یا قیمتهای پایینتر است. برخی از استراتژیهای موفقیت در بازاریابی شامل تضمین سهم بازار بالا، تطبیق و سفارشیسازی، بهبود مداوم محصول، ایجاد محصولات جدید و ورود به بازارهای با رشد بالا یا خارج از انتظارات مشتریان است. این استراتژیها در شرایط خاص میتوانند به هدفهای خوبی منجر شوند.
با این حال، تلاش برای رسیدن به ثروت فقط از طریق راه بازاریابی به همان اندازه خیالی است که جاده آجری زرد در اوز است. شما نمیتوانید فقط به یک تمایز یا رانش خاص وابسته باشید. به جای آن، باید یک میله منحصر به فرد برای خود ایجاد کنید که بر اساس ویژگیها و فعالیتهای بازاریابی شما تعریف شده است. بنابراین، باید به توانایی خلاقانه برنامهریزی و ایجاد مزیت رقابتی دقت کنید تا بتوانید از رقبا تمایز یابید و بازار را به سمت خود جذب کنید.
هدف اصلی بازاریابی، مدیریت تقاضا است؛ مهارتهایی که برای مدیریت سطح، زمانبندی و ترکیب تقاضا نیاز است.
نوع استراتژی بازاریابی که شما انتخاب میکنید، وابسته به ترکیب محصولات، خدمات، ساختارهای سازمانی، نیروهای محیطی و عوامل دیگر است. به عنوان مثال، تولیدکنندگان کالاهای مارک دار نگرانیهای خاصی دارند که شامل کاهش حاشیه سود، افزایش هزینههای فروش و تبلیغات است، در حالی که خردهفروشان مستقر در فروشگاه دارای مسائل دیگری مانند رقابت در دستهبندی محصولات و رقابت از طریق کاتالوگ، پست و سفارشات آنلاین هستند.
استراتژی بازاریابی شما بستگی به پاسخ شما به تعدادی از سوالات کلیدی دارد. این سوالات شامل موارد زیر میشوند:
- چگونه محصول یا خدمات خود را از رقبای خود متمایز میکنید؟ در اینجا شما باید بررسی کنید که چه ویژگیها، مزایا یا ارزشهای منحصر به فردی را میتوانید در محصول یا خدمات خود معرفی کنید تا از رقبا تمایز پیدا کنید.
- چگونه بخشهای بازار مناسب را انتخاب میکنید؟ شناخت مشتریان هدف و تجزیه و تحلیل بازار میتواند به شما کمک کند تا بخشهای بازار را که بهترین فرصتها را برای رشد و موفقیت فراهم میکنند، شناسایی کنید.
- در سفارشیسازی پیشنهادات خود برای مشتریان، تا کجا پیش میروید؟ باید بررسی کنید که چگونه میتوانید نیازها و تمایلات مشتریان را بهبود بخشید و پیشنهاداتی را ارائه دهید که بیشترین ارزش را به آنها بدهد.
- چگونه مشتریان را وفادار نگه میدارید؟ برنامههای وفاداری مشتری، خدمات پس از فروش، ارتباطات مستمر و ایجاد تجربههای مثبت برای مشتریان میتواند به شما کمک کند تا آنها را وفادار نگه دارید.
- چگونه بهرهوری نیروی فروش خود را افزایش میدهید؟ آموزش، مهارتهای فروش، استفاده از فناوریهای مدرن و ایجاد الگوهای ارتباطی موثر با مشتریان میتواند به شما کمک کند تا بهرهوری نیروی فروش خود را افزایش دهید.
استراتژی بازاریابی شما باید بر این اصول متمرکز شود و با توجه به شرایط خاص شرکت و صنعت شما، سازگاری لازم را داشته باشد. همچنین، در طراحی استراتژی بازاریابی خود، به تحلیل بازار و رقبا، بررسی مزایا و معایب محصولات و خدمات خود، تحلیل قابلیتها و نیازهای مشتریان، و برنامهریزی مناسب توجه کنید.
جنون ارزش (Value Obsession)
برای موفقیت امروز، شما باید به طور مستمر به تحلیل هزینهها و نتیجه نهایی توجه کنید، اما هدف شما باید بیشتر از آن باشد. شما باید به خلاقیت و نوآوری توجه کنید و روی ایجاد ارزش واقعی برای مشتریان خود تمرکز کنید.
در امروزه، مشتریان انتظار دارند که مزیتها و ارزشی منحصر به فرد را از محصولات و خدماتی که خریداری میکنند، دریافت کنند. به علاوه، با وجود رقابت فزاینده در سطح جهانی و رشد استفاده از اینترنت، شما باید برای ارائه ارزش به مشتریان خود به طور موثر استراتژی بازاریابی را به کار ببرید. استراتژی بازاریابی شما باید به شما کمک کند تا فرصتهای بازار را شناسایی، ارزیابی و انتخاب کنید و برای تسلط بر بازارهای هدف خود برنامهریزی کنید. باید به طور مداوم به نیازها و تمایلات مشتریان توجه کنید و استراتژیهای مناسب برای ارائه ارزش به آنها ایجاد کنید.
بازاریابی موثر به شما کمک میکند تا موقعیت شرکت یا خط محصول خود را در بازار تقویت کنید و ارزش واقعی را به مشتریان ارائه دهید. برای دستیابی به این هدف، شما باید به تحلیل بازار، رقابت و نیازهای مشتریان توجه کافی را داشته باشید و استراتژی بازاریابی مناسب را انتخاب کنید.
دو نوع شرکت وجود دارد: آنهایی که تغییر می کنند و آنهایی که ناپدید می شوند.
تمرکز بر ارزش باید به صورت جامع و در تمامی بخشهای سازمان وجود داشته باشد. همه اعضای سازمان باید درک کنند که ارائه ارزش برای مشتریان یک هدف مشترک است و همه بخشها باید در جهت ارائه بهترین تجربه ممکن برای مشتریان همکاری کنند.
بخش تحقیق و توسعه باید با تمرکز بر نیازها و پیشنهادات مشتریان، محصولات جدید را طراحی و توسعه دهد. آنها باید به بازخورد مشتریان توجه کرده و طبق آن، بهبودهای لازم را در محصولات انجام دهند. بخش تولید نیز باید به کیفیت محصولات توجه کند و همچنین تلاش کند تا نیازهای مشتریان را در حد امکان برآورده کند. این شامل سفارشیسازی و تحویل به موقع محصولات میشود. بخش فروش نیز باید به نیازها و ایدههای مشتریان گوش سپرده و این اطلاعات را به بخشهای دیگر سازمان منتقل کند. این نقش بسیار مهم است زیرا بازخورد مشتریان بهبود محصولات و خدمات را تسهیل میکند و باعث ایجاد روابط قوی تر با مشتریان میشود.
بنابراین، موافقم که بازاریابی فقط فروش نیست، بلکه یک فرایند جامع است که تمامی بخشهای سازمان را در خدمت ارائه ارزش بیشتر به مشتریان قرار میدهد. وقتی بازاریابی به خوبی انجام شود و ارزش واقعی برای مشتریان ایجاد شود، مشتریان خود به عنوان افراد موثر در فروش شما عمل میکنند و به دیگران از محصولات و خدمات شما توصیه میکنند.
رسیدن به هدف (بازار)(Hitting Your Target (Market))
بازارها واقعاً متغیر هستند و میتوانند در طول زمان تغییر کنند. هر بازار متشکل از یک مجموعه افراد و گروهها با نیازها، تمایلات و خواستههای متفاوت است. شرکتها معمولاً با توجه به ویژگیها، نیازها و تمایلات یک یا چند بخش خاص از بازار، استراتژی بازاریابی خود را تعیین میکنند. بازاریابی هدفمند به شرکتها امکان میدهد تا به صورت موثرتری به نیازها و تمایلات بخش خاصی از بازار پاسخ دهند. با استفاده از این روش، شرکتها میتوانند محصولات و خدمات خود را به طور دقیقتری به مشتریان هدف خود واکنش دهند. این به شرکتها کمک میکند تا بازارهای هدف خود را بهتر شناسایی کنند و ابزارهای بازاریابی موثرتری را به کار ببرند. بازاریابی هدفمند میتواند شامل استراتژیهایی مانند تحقیق بازار، تعیین گروه هدف، ارائه پیامهای مخصوص به گروه هدف و استفاده از روشهای متنوعی از جمله تبلیغات مستهدف و روابط عمومی باشد. در این رویکرد، شرکت تلاش میکند تا محصولات و خدمات خود را به گروهی از مشتریان با ویژگیها و نیازهای مشابه معرفی کند و استراتژی بازاریابی خود را بر اساس این گروهها طراحی کند.
"فناوری نه تنها بزرگترین شکلدهنده زیرساخت مادی جامعه بلکه الگوهای فکری انسان نیز هست."
برای تقسیم بندی بازار و انتخاب گروههای هدف، شما میتوانید از مزایا، پیشینه جمعیتی، سطح استفاده، سبک زندگی و عوامل دیگر استفاده کنید. این عوامل میتوانند به شما در شناسایی گروههایی که به احتمال زیاد به محصول یا خدمات شما علاقهمند هستند، کمک کنند.
به عنوان مثال، برای تقسیم بندی بر اساس مزایا، میتوانید بررسی کنید که کدام گروهها به دنبال قیمت مناسب هستند و کدام گروهها بیشتر به کیفیت توجه میکنند. بر اساس این تقسیمبندی، میتوانید استراتژی بازاریابی خود را برای هر گروه به طور جداگانه طراحی کنید. همچنین، با توجه به پیشینه جمعیتی، میتوانید گروههای سنی خاصی را انتخاب کنید. مثلاً، اگر شما محصولی برای نوجوانان تولید میکنید، میتوانید استراتژی بازاریابی خود را بر اساس نیازها و خواستههای این گروه تنظیم کنید. سطح استفاده هم یک عامل مهم برای تقسیم بندی بازار است. شما میتوانید گروههایی را که استفاده سنگین، متوسط یا سبک از محصول یا خدمات شما دارند تشخیص دهید و استراتژی بازاریابی خود را بر اساس این سطوح استفاده طراحی کنید.
در ادامه، با توجه به سبک زندگی، میتوانید گروههایی را انتخاب کنید که به طور خاص به محصول یا خدمات شما نیاز دارند. مثلاً، اگر شما محصولی برای مردان وانت بار تولید میکنید، میتوانید استراتژی بازاریابی خود را بر اساس نیازها و خواستههای این گروه شکل دهید. همچنین، عوامل دیگری مانند موقعیت جغرافیایی (مثلاً حومه استیشن واگن)، ویژگیهای فیزیکی (مثلاً آب و هوا) و فرهنگ و ارزشها میتوانند در تقسیم بندی بازار و انتخاب گروههای هدف مورد استفاده قرار بگیرند. بعد از تقسیم بندی بازار و انتخاب گروههای هدف، میتوتوصیه میکنم که کمپین بازاریابی خود را برای رسیدن به گروههای هدف مناسب توسعه دهید. میتوانید از روشهای مختلفی مانند تبلیغات در رسانههای اجتماعی، تبلیغات در روزنامهها یا مجلات مرتبط، تبلیغات تلویزیونی، بازاریابی ایمیلی، وبسایت و بهینهسازی موتورهای جستجو (SEO) استفاده کنید. همچنین، اهمیت یک استراتژی بازاریابی یکپارچه نیز برای رسیدن به گروههای هدف مناسب بسیار بالاست. با استفاده از ابزارهای بازاریابی متنوع مانند تبلیغات هدفمند، تحقیقات بازار، نظرسنجیها و تحلیل دادهها، شما میتوانید بهترین راهبردها را برای جذب و نگهداشتن مشتریان خود در گروههای هدف پیدا کنید.
در نهایت، مهم است که بازار هدف خود را بهطور مداوم مورد بررسی قرار داده و با تحلیل بازخوردها و دادههای بازار، استراتژیهای خود را بهبود بخشید. با توجه به تغییرات در عوامل مختلف مانند مزایا، پیشینه جمعیتی و سبک زندگی، ممکن است نیاز بازار هدف شما تغییر کند و شما باید برای جذب موفقیتآمیز مشتریان جدید و نگهداشتن مشتریان فعلی، استراتژی بازاریابی خود را تطبیق دهید.
"اگر شرکتها فقط بر هزینههای خود تمرکز کنند، هرگز به بزرگی نخواهند رسید. بدون درآمد ناخالص، سود خالصی وجود نخواهد داشت."
بسیار کوچکتر بازار را شناسایی کرد و به آنها توجه کرد. این شناسایی و گروهبندی دقیقتر از بازار به شما امکان میدهد تا استراتژیهای بازاریابی سفارشی و هدفمندتری را برای هر "سلول بازار" طراحی کنید. سلول بازار به یک گروه بسیار کوچک از مشتریان با نیازها و خواستههای ویژه اطلاق میشود. به عنوان مثالی که شما ذکر کردید، خریداران ماشینهای اسپرت قدرتمند و گران قیمت که علاقهمند به یک مکان خاص هستند، میتوانند یک سلول بازار را تشکیل دهند. این گروه مشتریان بسیار خاصی هستند و نیازهای خاصی دارند که میتوانید با استراتژیهای بازاریابی سفارشی به آنها پاسخ دهید.
با استفاده از پایگاه دادههای عظیم مشتریان و تحلیل داده، میتوانید مشخصات و رفتارهای آنها را بررسی کنید و با توجه به این اطلاعات، استراتژی بازاریابی سفارشی برای هر سلول بازار ارائه دهید. میتوانید به طور دقیق به نیازها و خواستههای آن گروه خاص پاسخ دهید و محصول یا خدمات خود را به شکلی طراحی کنید که باعث جذب و نگهداشتن آنان شود. بازاریابی سفارشی و بازاریابی سفارشی انبوه، به شما امکان میدهد تا با استفاده از تکنیکهای هدفمند، پیامها و تبلیغات خود را برای هر سلول بازار به شکلی شخصیسازی کنید. این روشها شامل ارسال پیامهای ایمیل، تبلیغات در رسانههای اجتماعی، استفاده از تبلیغات تلویزیونی محلی و دیگر روشهای مستهدف میشود. با استفاده از این روشها، میتوانید به شکلی دقیق و موثر به هر سلول بازار رسیده و نیازها و خواستههای آنان را برآورده کنید.
استفاده از پایگاه دادههای عظیم مشتریان و تحلیل داده، بازاریابی سفارشی و بازاریابی سفارشی انبوه را در امکانات شما قرار میدهد تا به طور دقیقتر به نیازهای هر سلول بازار پاسخ دهید و استراتژیهای بازاریابی مناسب را برای آنها اجرا کنید.
شناسایی فرصت های بازار
به هر بازار هدفی که میخواهید خدمت کنید، به دنبال سه نوع فرصت در بازار باشید. برای توسعه محصول جدید و بهرهبرداری از فرصتها، میتوانید روشهای زیر را استفاده کنید:
- فروش چیزی در عرضه کم: بررسی بازار و شناسایی نیازها و نقاط ضعف فعلی محصولات موجود میتواند به شما کمک کند تا نقاط ضعف را شناسایی کنید و محصولی را که در حال حاضر در بازار کم عرضه است، توسعه دهید. با ارائه محصولی با کیفیت برتر و رفع نقاط ضعف رقبا، میتوانید بازاریابی خود را بر روی این عرضه کم تمرکز کنید.
- یافتن راه جدید یا برتر برای عرضه یک محصول موجود: با تحلیل بازار و رقبا، میتوانید نقاط ضعف و نیازهایی که محصولات موجود برآورده نمیکنند را شناسایی کنید. سپس با ایجاد یک راه جدید، بهبودی در عرضه محصولات موجود ایجاد کنید. این میتواند شامل تغییرات در طراحی، کارایی، قیمت یا سایر ویژگیهای محصول باشد که آن را از رقبا متمایز میکند.
- ارائه یک محصول یا خدمات کاملاً جدید: با توجه به نیازها و خواستههای بازار، میتوانید محصولات یا خدمات جدیدی را توسعه دهید که تاکنون در بازار وجود نداشته است. برای این کار، نیاز است ایدههای جدید را جمعآوری و ارزیابی کنید. میتوانید فردی را به عنوان مدیر ایده منصوب کنید تا ایدههای جدید را بررسی و انتخاب کند و با تیم توسعه محصول همکاری کند.
در هر سه حالت، تحقیقات بازار، ارزیابی رقبا و نیازهای مشتریان، و تشکیل تیمی که بتواند ایدهها را توسعه دهد، بسیار مهم هستند. با ایجاد یک فرآیند سیستماتیک برای تحلیل و انتخاب ایدهها، میتوانید بهترین ایده را انتخاب کرده و برای توسعه محصول جدید خود اقدام کنید.
ایجاد نقشی به عنوان "مدیر ایده" میتواند در فرآیند توسعه محصول جدید و ارزیابی ایدهها بسیار مؤثر باشد. مدیر ایده مسئول جمعآوری، بررسی و ارزیابی ایدههاست و با کمیتهای برای انتخاب ایدههای مناسب برای توسعه بیشتر ملاقات میکند.
"مشخص است که هیچ راه بازاریابی واحدی به ثروت نمیرسد. به جای تکیه بر یک تمایز یا حرکت اصلی، شرکت نیاز دارد تا فرشی منحصر به فرد از ویژگیها و فعالیتهای بازاریابی ببافد."
درست است. برای استفاده از فرصتهای جدید و تحقق موفقیت، لازم است تفکر پیشرفت را تشویق کنیم و بهبود در کنار آن قرار میگیرد. مثالی که ذکر کردید درباره جک ولش، مدیرعامل جنرال الکتریک، نشان میدهد که تفکر پیشرفت و تمرکز بر ایدههای نوآورانه میتواند به تحقق موفقیت کمک کند.
در جلسه تمام روز با گروه چند رشتهای و 20 مدیر ارشد، هر تیم مسئولیت ارائه ایدههای مهم در حوزههای مختلف کسب و کار را داشت. این روش بسیار موثر است زیرا طیف گستردهای از دیدگاهها و تخصصها را در بر میگیرد و میتواند به ایدهپردازی خلاقانه و نوآورانه کمک کند.
بهبود و پیشرفت در کنار تفکر موفقیتآمیز باید به عنوان بخشی از فرآیند تفکر استراتژیک در نظر گرفته شود. برای بهرهبرداری کامل از این فرصتها، میتوانید اقدامات زیر را در نظر بگیرید:
- ایجاد فضای خلاقیت: ایجاد فضایی که تشویق به تفکر خلاقانه و نوآورانه میکند، میتواند به ایدهپردازی بهتر و پیشرفت موثرتر کمک کند. این ممکن است شامل برگزاری جلسات کارگاهی، تشکیل تیمهای تخصصی و ایجاد محیطی آزاد برای اشتراک ایدهها باشد.
- بررسی و ارزیابی ایدهها: ارزیابی دقیق و بررسی ایدهها بر اساس شاخصهای فنی، تجاری و اقتصادی میتواند به شما کمک کند تا ایدههایی که بیشترین پتانسیل موفقیت را دارند را تشخیص دهید و آنها را به مرحله بعدی ببرید.
- تجارب کاربری و بازخورد: امکان آزمایش ایدهها و دریافت بازخورد مشتریان و کاربران از طریق تجربه کاربری و تست بازار میتواند به شما کمک کند تا ایدههای خود را بهبود بخشید و به موفقیت نزدیکتر شوید.
- تعیین استراتژی بازاریابی: تحلیل بازار، رقابت و مشتریان برای تعیین استراتژی بازاریابی مناسی در هنگام تجاریسازی ایدهها و فرصتها اهمیت بسیاری دارد. برنامهریزی دقیق و تعیین راهبردهای مناسب برای بازاریابی و تبلیغات میتواند به جذب مشتریان و تحقق موفقیت کمک کند.
- پیگیری و اندازهگیری عملکرد: پس از تجاریسازی ایدهها، باید عملکرد و موفقیت آنها را پیگیری کرده و اندازهگیری کنید. استفاده از معیارهای کلیدی عملکرد و مشتریان، تحلیل دادهها و رشد بازار میتواند به شما کمک کند تا از عملکرد ایدهها مطلع شوید و در صورت لزوم بهبودهای لازم را اعمال کنید.
با در نظر گرفتن این رویکردها و اقدامات، میتوانید از فرصتهای جدید بهرهبرداری کنید و تفکر موفقیتآمیز را در سازمان خود تشویق کنید.
شرکتهای بازاریابی هوشمند در حال بهبود دانش مشتری، فناوریهای ارتباط با مشتری و درک اقتصاد مشتری هستند. آنها از مشتریان دعوت می کنند تا محصول را به صورت مشترک طراحی کنند. آنها آماده ارائه پیشنهادات بازاریابی انعطاف پذیر هستند.
بله، اندازهگیری تکمیل فنی، تجاریسازی و موفقیت اقتصادی میتواند به شما کمک کند تا احتمال موفقیت کلی فرصتهای ایجاد شده را مشخص کنید. در ادامه، توضیح مختصری درباره هر یک از این موارد را ارائه خواهم داد:
- اندازهگیری تکمیل فنی: این مرحله مربوط به ارزیابی فنی و عملکرد فرصتهای ایجاد شده است. شما باید مطمئن شوید که آیا فرصتها از نظر فنی امکانپذیر و قابل اجرا هستند یا خیر. بررسی نیازمندیها، تکنولوژیهای مورد نیاز، منابع فنی و توانایی اجرایی در این مرحله مهم است.
- اندازهگیری تجاریسازی: در این مرحله، شما باید تجاریسازی فرصتها را ارزیابی کنید. این شامل بررسی بازار هدف، مشتریان پتانسیل، رقبا، راهبردهای بازاریابی و تجاریسازی، مدل کسب و کار و توانایی تولید و عرضه محصول یا خدمات است. اطمینان حاصل کنید که فرصتها دارای پتانسیل تجاری و قابلیت بازده مالی هستند.
- اندازهگیری موفقیت اقتصادی: در این مرحله، باید موفقیت اقتصادی فرصتها را اندازهگیری کنید. این شامل بررسی بازده مالی، سودآوری، رشد درآمدها، بازگشت سرمایه و سایر شاخصهای مالی مرتبط است. بر اساس این اندازهگیریها، میتوانید ببینید که آیا فرصتها به موفقیت اقتصادی منجر میشوند یا خیر.
با ترکیب این سه عامل و اندازهگیری تکمیل فنی، تجاریسازی و موفقیت اقتصادی، میتوانید احتمال موفقیت کلی فرصتهای ایجاد شده را مشخص کنید. البته، همچنان باید به عوامل دیگری مانند ریسکها، محدودیتها و شرایط خارجی نیز توجه کنید، زیرا این عوامل نیز میتوانند بر موفقیت نهایی تأثیرگذار باشند.
قدرت ارزش ویژه برند(The Power of Brand Equity)
با توسعه ارزش پیشنهادی خود و تمرکز بر حوزههای خاص، میتوانید در بازار رقابتی تمایز خود را ایجاد کنید. انتخاب یک موقعیت ارزشی مناسب نیز برای موفقیت شما حائز اهمیت است. در ادامه، به پرسش شما درباره موقعیتهای ارزشی مختلف پاسخ خواهم داد:
- بیشتر برای بیشتر: در این موقعیت، شما به مشتریان خود پیشنهاد میدهید که برای محصول یا خدمات شما بیشتر بپردازند و در مقابل بهرهوری و ارزش بیشتری دریافت کنند. این موقعیت معمولاً برای شرکتهایی مناسب است که تمرکز خود را بر کیفیت بالا، عملکرد بهتر یا ویژگیهای منحصربهفرد قرار دادهاند.
- بیشتر برای همان: در این موقعیت، شما به مشتریان خود پیشنهاد میدهید که مقدار بیشتری از محصول یا خدمت شما را با همان هزینه فعلی دریافت کنند. این موقعیت معمولاً برای شرکتهایی مناسب است که رقابتی براساس قیمت و ارزش اقتصادی دارند و تلاش میکنند تا با قیمتهای رقابتی و مقرون به صرفه، حجم فروش خود را افزایش دهند.
- یکسان برای کمتر: در این موقعیت، شما به مشتریان خود پیشنهاد میدهید که همان محصول یا خدمت را با کمترین هزینه ممکن دریافت کنند. این موقعیت معمولاً برای شرکتهایی مناسب است که تمرکز خود را بر بهبود کارایی و کاهش هزینهها قرار دادهاند و با رقابت در قیمت، بازار را به خود جذب کنند.
- کمتر برای بسیار کمتر: در این موقعیت، شما به مشتریان خود پیشنهاد میدهید که کمترین مقدار ممکن را برای محصول یا خدمت شما با هزینه کمتری دریافت کنند. این موقعیت معمولاً برای شرکتهایی مناسب است که تمرکز خود را بر رقابت در قیمت و تخفیفات عمده قرار دادهاند و تلاش میکنند تا با جذب مشتریانی که به صرفهجویی حساس هستند، حجم فروش خود را افزایش دهند.
- بیشتر براین موقعیتهای ارزشی به ترتیب بیان شده انتخاب گردد. اما باید توجه داشت که هیچ موقعیت ارزشی به طور کامل نامطلوب نیست و بستگی به نیازها و متوقعات مشتریان و بازار دارد.
موقعیتی که معمولاً باید از آن اجتناب کنید، پیشنهاد کمتر برای بیشتر است. در این حالت، شما به مشتریانتان احساس میدهید که ارزش مناسبی برای هزینهای که پرداخت میکنند دریافت نکردهاند و این میتواند باعث احساس فریب و نارضایتی شود. بنابراین، باید تمرکز خود را بر تعیین یک ارزش مناسب برای مشتریانتان قرار داده و سعی کنید تا ارزش اضافی و منحصربهفردی را در محصول یا خدمات خود ارائه دهید.
مهمترین عامل در تعیین موقعیت ارزشی شما، شناخت نیازها و ترجیحات مشتریان و بازار است. بررسی بازار، تحلیل رقبا، و ارزیابی نقاط قوت و ضعف شرکت خود میتواند به شما در تعیین یک موقعیت ارزشی مناسب کمک کند. همچنین، ارزش پیشنهادی خود را بهبود داده و بازخورد مشتریان را دریافت کنید تا بتوانید موقعیت ارزشی خود را بازبینی و بهبود دهید.
انتخاب نام تجاری مناسب و ایجاد ارتباط مثبت با موقعیت ارزشی شما در واقعیت، فرایندی پیچیده و استراتژیک است. در ادامه، چند نکته کلیدی برای انتخاب نام تجاری و تقویت تصویر برند خود را بررسی خواهم کرد:
- انتخاب نام مناسب: نام تجاری شما باید با موقعیت ارزشی که انتخاب کردهاید، هماهنگی داشته باشد. بهتر است نام تجاری شما ویژگیها و ارزشهای اصلی محصول یا خدمت شما را منعکس کند. برای مثال، اگر موقعیت ارزشی شما لوکس و گران قیمت است، نام تجاری شما میتواند شیک، طلایی، رویال یا دیگر کلماتی باشد که ارتباطی با لوکسیته و ارزش بالا داشته باشند.
- استفاده از ابزارهای تقویت برند: برای تقویت و مشخص کردن تصویر برند خود، از ابزارهای مختلفی مانند شعار، رنگها، نمادها و آرمها استفاده کنید. شعار شما باید خلاصهای جذاب و متناسب با موقعیت ارزشی شما باشد. رنگها و نمادها نیز باید بازتابی از ارزشها و مشخصههای شناختی برند شما داشته باشند. برای مثال، انتخاب رنگهای مرتبط با لوکسیته و اشاره به ثروت میتواند تصویر برند شما را تقویت کند.
- داستان برند: ایجاد یک داستان مرتبط با برند شما میتواند به تعامل بیشتر با مشتریان کمک کند. این داستان میتواند در مورد خدمات یا محصولات فوقالعادهای باشد که توسط شرکت شما ارائه میشود و نحوه تأثیرگذاری بر رضایت مشتریان را نشان دهد. این داستان میتواند از طریق وبسایت، رسانههای اجتماعی و مواد تبلیغاتی دیگر به مشتریان منتقل شود.
در کل، انتخاب نام تجاری مناسب و تقویت تصویر برند به ترکیبی از خلاقیت، ارتباط معنادار با موقعیت ارزشی و استفاده از ابزارهای مختلف برای تقویت برند نیاز دارد. همچنین، پیشنهاد میشود بازاز مشتریان خود بازخورد دریافت کنید و به تغییرات و نیازهای آنها واکنش نشان دهید. این فرایند به مرور زمان میتواند کمک کند تا برند شما بهبود یابد و بازاریابی شما مطابق با ارزشها و موقعیت ارزشی شما باشد.
تاکتیک های بازاریابی
هر آنچه را که برای مشتریان هدف خود بازاریابی می کنید، از تعدادی استراتژی تاکتیکی برای موثرتر کردن بازاریابی خود استفاده کنید. توسعه و استفاده از هوش بازار یک آمیخته بازاریابی خوب طراحی کنید. راه هایی برای افزایش ارزش مشتری پیدا کنید.
شرکتهای موفق، آن دسته از شرکتهایی خواهند بود که میتوانند بازاریابی خود را به همان سرعتی که بازار تغییر میکند، تغییر دهند.
درست است، هوش بازار به ویژه در محیط رقابتی امروزی بسیار حیاتی شده است. اطلاعات و سرمایه فکری شرکتها از ارزش بالایی برخوردار هستند و به عنوان یک منبع برتر برای ایجاد تفاوت رقابتی و مزیت رقابتی استفاده میشوند. استفاده از هوش بازار و معاونت مسئول دانش (Knowledge Management) به شرکتها این امکان را میدهد تا از اطلاعات و سرمایه فکری خود برای تصمیمگیریهای استراتژیک و بهبود عملکرد استفاده کنند.
معاونت مسئول دانش (معمولاً با عنوان مدیریت دانش) مسئول مدیریت، توسعه و به اشتراک گذاری دانش درون سازمان است. این شخص با مدیریت سه محیط کلان، وظیفه و شرکت که ذکر کردید، سر و کار دارد. نقش او در هر یک از این محیطها عبارت است از:
- محیط کلان: در این محیط، معاونت مسئول دانش باید به جمعیت شناسی، اقتصاد، روندهای سبک زندگی، فناوری و سیاستها توجه کند. او باید اطلاعات و تحلیلهای مرتبط با این عوامل را جمعآوری و تحلیل کند تا به شرکت کمک کند تصمیمگیریهای استراتژیک را براساس این دانش انجام دهد.
- محیط وظیفه: در این محیط، معاونت مسئول دانش باید به اطلاعات مصرفکنندگان، همکاران و رقبا توجه کند. او باید اطلاعات مربوط به نیازها و خواستههای مشتریان، رفتار رقبا و جدیدترین تحولات در صنعت را جمعآوری و تحلیل کند تا به شرکت کمک کند تا استراتژیهای بازاریابی و توسعه محصولات را طراحی کند.
- محیط شرکت: در این محیط، معاونت مسئول دانش باید به اطلاعات مربوط به فروش، سفارشات، هزینهها و سودآوری مشتری براساس محصول و بخش توجه کند. او باید اطلاعات مالی، عملکرد عملیاتی و دادههای مربوط به عملکرد مشتری را جمعآوری و تحلیل کند تا به شرکت کمک کند تا بهبودهای لازم را اعمال و تصمیمگیریهای مبتنیبر این اطلاعات را انجام دهد.
با توجه به این تحلیلات و دانش به دست آمده، معاونت مسئول دانش میتواند در تصمیمگیریهای استراتژیک شرکت نقش مهمی ایفا کند. او میتواند به شرکت کمک کند تا با توجه به رقبا و محیط کسب و کار، استراتژیهای مناسبی را طراحی کند و با بهرهگیری از سرمایه فکری شرکت، از رقابت در بازار بهرهمند شود.
به طور خلاصه، هوش بازار و معاونت مسئول دانش به شرکتها امکان میدهند تا از اطلاعات و سرمایه فکری خود برای تصمیمگیریهای استراتژیک و بهبود عملکرد استفاده کنند. این ابزارها به شرکتها این امکان را میدهند تا بتوانند رقبا را شناسایی کنند، از تحولات بازار آگاه باشند و استراتژیهای مناسبی را برای رشد و توسعه پیاده کنند.
"بازاریابی باید فرصت های بازاریابی را شناسایی، ارزیابی و انتخاب کند و استراتژی هایی را برای دستیابی به برتری در بازارهای هدف تعیین کند."
در آمیخته بازاریابی سنتی، چهار عنصر اصلی به عنوان "چهار P" شناخته میشوند: محصول (Product)، قیمت (Price)، مکان (Place) و تبلیغات (Promotion). اما در رویکرد جدید به بازاریابی که به آن "چهار C" میگویند، این عناصر به شکلی تغییر میکنند تا تأکید بیشتری بر ارزش مشتری و ارتباط با مشتری قرار گیرد. چهار C عبارتند از: ارزش مشتری (Customer Value)، هزینه برای مشتری (Cost to the Customer)، راحتی برای مشتری (Convenience) و ارتباط (Communication).
- ارزش مشتری (Customer Value): در این رویکرد، تمرکز اصلی بر ارزش و منفعتی است که محصول یا خدمات ارائه شده برای مشتریان ایجاد میکنند. شرکتها باید محصولات و خدماتی را ارائه دهند که نیازها و خواستههای مشتریان را برطرف کنند و ارزش افزوده برای آنان ایجاد کنند.
- هزینه برای مشتری (Cost to the Customer): در اینجا، توجه به هزینههایی است که مشتریان برای خرید و استفاده از محصول یا خدمات شما میپردازند. شرکتها باید سعی کنند هزینههای مرتبط با محصولات خود را کاهش داده و به مشتریان ارزش مناسبی را با قیمت مناسب ارائه دهند.
- راحتی برای مشتری (Convenience): در اینجا تمرکز بر فرآیند خرید و استفاده آسان برای مشتریان است. شرکتها باید محصولات خود را در مکانها و زمانهایی قابل دسترس برای مشتریان قرار دهند و به راحتی قابل استفاده و تهیه باشند.
- ارتباط (Communication): در اینجا توجه به برقراری ارتباط مؤثر با مشتریان است. شرکتها باید از طریق روشهای مختلفی از جمله تبلیغات، رسانههای اجتماعی و ارتباط مستقیم با مشتریان، ارتباط موثری را با آنان برقرار کنند و اطلاعات لازم را به آنان ارائه دهند.
حفظ و افزایش مشتریان خود یکی دیگر از تاکتیک های کلیدی بازاریابی است. فقط مشتری جذب نکنید در بازار هدفی که انتخاب کرده اید، مشتریان بالقوه را پیدا کنید و از سرنخ ها درخواست کنید. سپس، از تکنیک های فروش مناسب، مانند جلب توجه مشتری بالقوه استفاده کنید. هزینه نگهداری مشتری کمتر از خرید مشتری جدید است. بر ایجاد روابط بلندمدت با مشتری از طریق رضایت مشتری تمرکز کنید. همچنین، محصولات یا خدمات مختلفی را در نظر بگیرید که می توانید به مشتریان فعلی خود بفروشید. مشتریان راضی شما می توانند از طریق شفاهی کمکی به نیروی فروش شما باشند. آنها درباره محصول یا خدمات شما صحبت می کنند و آن را به دیگران توصیه می کنند.
حفظ و افزایش مشتریان در حقیقت یکی از استراتژیهای کلیدی در بازاریابی است. این روش به شما کمک میکند تا هزینههای بازاریابی را کاهش داده و به طور همزمان درآمد خود را افزایش دهید. در ادامه، به برخی از روشها و تکنیکهایی که برای حفظ و جذب مشتریان مورد استفاده قرار میگیرند، اشاره خواهم کرد:
- شناسایی مشتریان بالقوه: این شامل شناسایی مشتریان پتانسیل در بازار هدف شما است. میتوانید از روشهای مختلفی مانند تحقیقات بازار، تحلیل دادهها و سرنخهای مشتری استفاده کنید تا مشتریان بالقوه را شناسایی کنید.
- استفاده از تکنیکهای فروش: با استفاده از تکنیکهای فروش مناسب، میتوانید توجه مشتریان بالقوه را جلب کنید و آنها را به خرید ترغیب کنید. تکنیکهایی مانند تبلیغات جذاب، تخفیفها و پیشنهادهای ویژه، مسابقات و قرعهکشیها میتواند مشتریان را به سمت خرید هدایت کند.
- تمرکز بر رضایت مشتری: برای حفظ مشتریان، باید بر رضایت آنها تمرکز کنید. ارائه خدمات برتر و به موقع، پاسخگویی به نیازهای مشتریان و حل مشکلات آنها میتواند به ایجاد رابطه بلندمدت با مشتریان کمک کند.
- ارائه محصولات و خدمات جدید: بررسی و تحلیل نیازها و تمایلات مشتریان فعلی شما میتواند به شما کمک کند تا محصولات و خدمات جدیدی را به آنها ارائه دهید. این دسته از محصولات و خدمات میتواند به عنوان گزینههای اضافی برای مشتریان فعلی شما عمل کند.
- استفاده از قوانین شگفتانگیزی و مشتریان راضی: مشتریان راضی میتوانند به عنوان نیروی فروش شما عمل کنند. اگر مشتریان خوبی داشته باشید، آنها به دیگران درباره محصولات و خدمات شما صحبت میکنند و آن را به دیگران توصیه میکنند. این روش از طریفراتر میرود و شما را از تبلیغات رایگان و افزایش شهرت و اعتبار شما در بازار بهرهمند میکند.
- برنامهریزی برای ارتباطات مداوم: برقراری ارتباطات مداوم با مشتریان شامل ارسال خبرنامهها، ایمیلها، پیامکها و ارتباطات اجتماعی است. این ارتباطات به شما امکان میدهد تا با مشتریان در ارتباط باشید، آنها را در جریان تخفیفها، پیشنهادهای ویژه و بهروزرسانیهای محصول قرار دهید.
- برنامهریزی برنامه وفاداری: برنامههای وفاداری مشتریان، مثل برنامه امتیازدهی، تخفیفهای ویژه برای مشتریان دائمی و پاداشهای متنوع، میتواند مشتریان را تحریک کند تا بازگشت کنند و در طول مدت زمان طولانی با شما همراه باشند.
- ارائه خدمات متمایز: با ارائه خدمات فوقالعاده و متمایز، میتوانید از رقابت در بازار تمایز یابید و مشتریان را به خود جذب کنید. خدماتی مانند پشتیبانی 24 ساعته، بازپرداخت سریع، تحویل سریع و خدمات مشتریان شخصیسازی شده میتوانند به شما کمک کنند تا ارزش و رضایت مشتری را بهبود بخشید.
در نهایت، حفظ و جذب مشتریان نیازمند تمرکز بر روابط بلندمدت است. با ایجاد رضایت مشتریان، ارائه محصولات و خدمات متنوع، استفاده از تکنیکهای فروش مناسب و ایجاد برنامههای وفاداری، شما میتوانید مشتریان خود را در طولانی مدت حفظ کرده و رشد و پیشرفت کسب و کار خود را تضمین کنید.
شرکتهای پیشرو سعی میکنند تا تمام بخشهای خود را به سوی تمرکز بر مشتری هدایت کنند، اگرچه این برخی از بخشها میتواند مشتری محور باشد.
بهبود کیفیت کار و ارائه خدمات متناسب با نیازهای مشتریان از جمله راههایی است که به شما کمک میکند تا ارزش فزایندهای را برای مشتریانتان ایجاد کنید و آنها را حفظ کنید. این امر ممکن است شامل ارائه قیمت مناسبتر برای برخی مشتریان باشد، اما در عین حال باید توجه داشته باشید که تعیین قیمتها و ارائه خدمات متفاوت برای هر مشتری باید به صورت استراتژیک و با توجه به جوانب اقتصادی و عملکرد کسب و کار شما انجام شود. در ادامه، به چند راهنمایی برای بهتر تعیین نیازها و ارائه ارزش متناسب با آنها به مشتریان اشاره خواهم کرد:
- تحقیق بازار: انجام تحقیقات بازار و بررسی نیازها و تمایلات مشتریان به شما کمک میکند تا بهتر بفهمید که مشتریان دقیقاً چه را از شما میخواهند. از روشهای متنوعی مانند نظرسنجیها، مصاحبهها و تحلیل دادهها استفاده کنید تا نیازها و اولویتهای مشتریان را درک کنید.
- تخصیص منابع بهینه: پس از شناخت نیازها و تمایلات مشتریان، میتوانید منابع خود را بهینه تخصیص دهید. به عنوان مثال، میتوانید برای مشتریانی که اهمیت قیمت را بیشتر میدانند، گزینههای قیمتی مناسبتری را ارائه دهید و در عوض، برای مشتریانی که به خدمات مرتبط با محصول نیاز دارند، خدمات بیشتری فراهم کنید.
- گسترش خط محصولات: با ارائه گزینههای متنوعی از محصولات، میتوانید به نیازهای مختلف مشتریان پاسخ دهید. این به شما امکان میدهد تا سبد محصولات خود را گسترش داده و به مشتریان بیشتری خدمات متناسب با نیازهایشان ارائه دهید.
- ارتقاء خدمات: با بهبود کیفیت خدمات و ارائه ویژگیها و مزایای بیشتر، میتوانید ارزش فزایندهای را برای مشتریان خود ایجاد کنید. به عنوان مثال، میتوانیدبا ارائه خدمات پس از فروش برتر، خدمات مشتریان را بهبود بخشید یا با ارائه مشاوره فنی یا آموزش محصول، به مشتریان کمک کنید تا بهتر از محصولات خود استفاده کنند.
- ارتباط مستمر با مشتریان: برقراری ارتباط مداوم و فعال با مشتریان به شما امکان میدهد تا نیازها و مشکلات آنها را بهبود بخشید. با گوش دادن به بازخوردهای مشتریان و پاسخگویی به سوالات و مشکلات آنها، میتوانید رابطه قویتری با مشتریانتان برقرار کنید و ارزش فزایندهای برای آنها ایجاد کنید.
- ارائه نمونهها یا آزمایشگاههای رایگان: برخی از مشتریان ممکن است قبل از خرید، تجربه محصول را بخواهند. با ارائه نمونههای رایگان یا آزمایشگاههایی که به مشتریان امکان تست محصول را میدهند، میتوانید اعتماد مشتری را جلب کنید و احتمال خرید آنها را افزایش دهید.
- تخصص و توانمندیهای منحصر به فرد: اگر تواناییها و تخصصهای خاصی در حوزه خود دارید، از آنها به عنوان یک ارزش فزاینده استفاده کنید. به عنوان مثال، اگر در تحویل گرفتن یا مونتاژ محصولات توانایی بالایی دارید، این امکان را به مشتریانتان ارائه دهید و این مزیت را در مقابل قیمت کمتری که ممکن است در نظر بگیرند، قرار دهید.
در نهایت، توصیه میشود با تحلیل بازخوردها و ارتباط مستمر با مشتریان، بهبودهای لازم را در محصولات و خدمات خود اعمال کنید و همچنین همواره به دنبال راههای نوآورانه برای ارائه ارزش بیشتر به مشتریان باشید.
اداره بازاریابی
برنامهریزی بازاریابی به شما کمک میکند تا راهبردها و اقدامات خود را برای دستیابی به اهداف بازاریابی تعیین کنید. انتخاب یکی از انواع طرحهای بازاریابی که شما ذکر کردهاید، میتواند به شما در مدیریت بازاریابی خود کمک کند. در ادامه، به توضیح هر یک از این انواع طرحهای بازاریابی میپردازم:
- بازاریابی برند: این طرح بازاریابی بر روی ساخت و تقویت برند شما تمرکز دارد. شما باید بازار هدف خود را تجزیه و تحلیل کنید و استراتژیهایی برای ساختن و بهبود برند خود تعیین کنید. این شامل ارتقاء شناخت برند، ارائه مزایای رقابتی، طراحی هویت بصری و ارتباطات بازاریابی متناسب با برند شما است.
- بازاریابی دسته بندی محصول: در این طرح بازاریابی، شما بر روی دسته بندی خاصی از محصولات خود تمرکز میکنید. این شامل تحلیل بازار، تعیین نقاط قوت و ضعف دسته بندی، تعیین استراتژی قیمتگذاری، تبلیغات و فروش فوکوس شده بر روی دسته بندی خاص است.
- معرفی محصولات جدید: این طرح بازاریابی بر روی معرفی محصولات جدید به بازار تمرکز دارد. شما باید استراتژی بازاریابی برای جذب مشتریان به محصولات جدید تعیین کنید، ارتباطات بازاریابی متناسب با محصولات جدید را برنامهریزی کنید و اقداماتی را برای افزایش فروش و پذیرش محصولات جدید انجام دهید.
- برنامهریزی بخش بازار: در این طرح بازاریابی، شما بر روی بخش خاصی از بازار تمرکز میکنید. شما باید بازار هدف خود را تجزیه و تحلیل کنید، استراتژی بازاریابی برای جذب مشتریان در بخش مورد نظر تعیین کنید و اقداماتی را برای رسیدن به اهداف بازاریابی در این بخش انجام دهید.
- برنامهریزی بازار جغرافیایی: این طرح بازاریابی بر روی مناطق جغرافیایی خاصی تمرکز دارد. شما باید بازار هدف در هر منطقه راتجزیه و تحلیل کرده و استراتژی بازاریابی متناسب با هر منطقه را تعیین کنید. این شامل شناخت مشتریان محلی، تبلیغات محلی، تنظیمات قیمت و توزیع محصولات در هر منطقه است.
- برنامههای جداگانه برای هر مشتری ارزشمند: در این طرح بازاریابی، شما بر روی ارائه راهکارها و اقدامات بازاریابی سفارشی برای هر مشتری ارزشمند تمرکز میکنید. شما باید مشتریان خود را تجزیه و تحلیل کنید و برنامههای بازاریابی اختصاصی برای هر مشتری تعیین کنید. این شامل تحلیل رفتار مشتری، ارائه پیشنهادات شخصیسازی شده، ارتباطات فردی و حفظ ارتباط با مشتری است.
در نهایت، بر اساس هدفها و شرایط خاص کسب و کار خود، میتوانید یکی از این انواع طرحهای بازاریابی را انتخاب کنید و برنامه بازاریابی خود را بر اساس آن شکل دهید. همچنین، برای مدیریت موثر بازاریابی خود، باید نتایج و پیشرفت خود را با استفاده از کنترلهای بازاریابی مناسب مورد ارزیابی قرار داده و در صورت لزوم تغییرات لازم را اعمال کنید.
هر جا که نیازی وجود داشته باشد، فرصتی نیز وجود دارد. بازاریابی هنری است که در پیدا کردن، توسعه دادن و بهرهبرداری از فرصتها مهارت دارد.
ارزیابی و کنترل عملکرد بازاریابی بعد از اجرای طرح بازاریابی بسیار مهم است. در این مرحله، شما باید نتایج فعلی را ارزیابی کرده و با استفاده از ممیزی بازاریابی، میزان موفقیت طرح خود را بسنجید. برخی از مراحل کلیدی در این فرآیند عبارتند از:
- تعیین معیارهای ارزیابی: در ابتدا، باید معیارهایی را که قصد ارزیابی عملکرد بازاریابی بر اساس آنها را دارید، مشخص کنید. این معیارها میتوانند شامل سهم بازار، حفظ مشتری، رضایت مشتری، درآمد، سود، افزایش شناخت برند و سایر عوامل باشند.
- جمعآوری دادهها: جمعآوری دادههای مربوط به عملکرد بازاریابی با استفاده از ابزارهای مختلف مانند نظرسنجیها، تحقیقات بازار، دادههای فروش و مشتری و سایر روشها انجام میشود. این دادهها به شما اطلاعات لازم را در مورد نتایج و عملکرد بازاریابی میدهند.
- تحلیل و تفسیر دادهها: با تحلیل دادههای جمعآوری شده، میتوانید عملکرد بازاریابی خود را تفسیر کنید. بررسی نقاط قوت و ضعف، شناسایی الگوها و ترندها، تحلیل عوامل موفقیت یا عدم موفقیت و تفسیر نتایج به شما کمک میکند تا بفهمید کجا نیاز به بهبود دارید و چه عواملی در عملکرد تاثیرگذار هستند.
- اقدامات اصلاحی: با توجه به تحلیل دادهها، باید اقدامات اصلاحی را تعیین کنید. ممکن است نیاز به تغییر استراتژی بازاریابی، بهبود فرآیندها، تغییرات در تکتیکهای تبلیغاتی و فروش و ایجاد تغییرات در محصولات و خدمات شما باشد.
- پیگیری و ارزیابی: پس از انجام اقدامات اصلاحی، باید عملکرد جدید را پیگیری کنید و مجدداً ارزیابی کنید. این فرآیند به طور مداوم انجام میشود تا شما بتوانید نتایج اقدامات خود را بررسی کنید و در صورت لزوم تغییرات دیگری اعمال کنید.
علاوه بر این، باید به طور دورهای تلاشهای بازاریابی خود را بررسی کنید و نقش هر حوزه مختلف شرکت در آن را مورد بررسی قرار دهید. به عنوان مثال:
- بازاریابی: بررسی کنید که طرح بازاریابی شما آیا با استراتژیها و اهداف کلی شرکت همخوانی دارد؟ آیا تاکتیکهای بازاریابی به درستی اجرا شدهاند؟ آیا بودجه بازاریابی بهینه است؟
- مالی: بررسی کنید که آیا هزینههای بازاریابی شما در مقایسه با بازگشت سرمایه مناسب است؟ آیا هزینههای بازاریابی در حد مجاز و قابل قبولی است؟
- خرید: بررسی کنید که آیا تأمین مواد اولیه و منابع لازم برای تولید و ارائه محصولات به درستی انجام شده است؟ آیا تأمین کنندگان و تامین کنندگان شما به نیازهای بازاریابی شما پاسخ میدهند؟
- تحقیق و توسعه: بررسی کنید که آیا فعالیتهای تحقیق و توسعه شما بهبود و نوآوری در محصولات و خدمات شما را به همراه داشته است؟ آیا تحقیقات بازار به درستی انجام شده و نیازهای مشتریان را برآورده میکند؟
- دیگر حوزهها: بررسی کنید که حوزههای دیگر شرکت شما مانند تولید، عملیات، منابع انسانی و خدمات مشتریان چگونه در اجرای طرح بازاریابی تأثیرگذار هستند. آیا فرآیندها و سیستمهای شرکت مناسب برای پشتیبانی از استراتژی بازاریابی شما وجود دارند؟
همچنین میتوانید به محیط بازاریابی، استراتژی بازاریابی، سازمان و سیستمها، بهرهوری و سایر عوامل مرتبط با بازاریابی دقت کنید. این بررسیها به شما کمک میکنند تا درک جامعی از نتایج و فرآیند بازاریابی خود داشته باشید و درصورت نیاز تغییرات و بهبودهای لازم را اعمال کنید.
درباره نویسنده
فیلیپ کاتلر به واقع یک استاد بازاریابی بینالمللی در دانشکده مدیریت کلگ سازمان مدیریت کلگ در دانشگاه نورثوسترن است. او به عنوان یکی از برجستهترین متخصصان جهان در زمینه بازاریابی شناخته شده است. کاتلر از طریق تحقیقات گسترده، تدریس و نوشتن به شکل قابل توجهی به توسعه حوزه بازاریابی کمک کرده است. او کتابهای بسیاری را نوشته یا همراه نویسی کرده است، از جمله کتاب درسی گسترده استفاده شده "مدیریت بازاریابی" که به عنوان یک اثر بنیادی در این حوزه محسوب میشود. برخی از کتابهای دیگر او شامل "بازاریابی اجتماعی"، "بازاریابی مکانها" و "بازاریابی امور ملتها" است.
فعالیتهای کاتلر به عرصههای آکادمیک محدود نمیشود، زیرا او نیز در مشاوره مختلف سازمانها و مشاوره به دولتها در زمینه استراتژیهای بازاریابی درگیر بوده است. او به خاطر تخصص خود در زمینههای بازاریابی استراتژیک، بازاریابی اجتماعی و بازاریابی بینالمللی شناخته شده است. در طول دوره فعالیت حرفهای خود، کاتلر به خاطر مشارکتهای خود در آموزش بازاریابی، جوایز و تقدیرات بسیاری دریافت کرده است. او به عنوان برگزیدهی آموزشگر سال از انجمن بازاریابی آمریکا و برگزیدهی برجسته آموزشگاه علوم بازاریابی شناخته شده است. به طور کلی، کار و تأثیر فیلیپ کاتلر بر روی حوزه بازاریابی تأثیر قابل توجهی داشته است و او همچنان به عنوان یک متخصص معتبر در این حوزه شناخته میشود.
دیدگاه خود را بنویسید