در این کتاب، جیتان سادوسکی به بررسی جنبه‌های مختلف هوشمندسازی و تأثیر آن بر زندگی انسان می‌پردازد. او توضیح می‌دهد که سازمان‌ها و شرکت‌های فناوری از دستگاه‌های هوشمند، مانند تلفن‌های هوشمند، لوازم خانگی هوشمند، حسگرها و دیگر ابزارها، استفاده می‌کنند تا اطلاعات را از بدن و زندگی افراد استخراج کنند. این داده‌ها شامل اطلاعات مانند فعالیت‌های جسمانی، الگوهای خواب، عادات خرید و تعاملات با نهادهای دولتی و پلیس است. سپس این داده‌ها توسط این سازمان‌ها تجمیع، تحلیل و به شرکت‌های بیمه، خرده‌فروشان و شرکت‌های نظارتی فروخته می‌شوند.
نویسنده در این کتاب به تبعات این فرآیند استخراج داده می‌پردازد. به عنوان مثال، دولت‌ها و شرکت‌ها می‌توانند با استفاده از داده‌ها، روش‌هایی مانند تغییر رفتار مخفی و آشکار را برای کنترل افراد به کار ببرند. این شامل تغییر رفتارهای خودکار، تبلیغات موجه مخصوص شما و حتی اقدامات قانونی نظیر تغییر قیمت بیمه و اجرای قوانین می‌شود. در واقع، سادوسکی به تشدید دستکاری اطلاعات و کنترل بیشتر در دسترسی به آنها هشدار می‌دهد.
با توجه به این وضعیت، سادوسکی در این کتاب فراخوانی فوری برای جمع‌آوری داده‌ها و مقاومت در برابر تجاوز شرکت‌ها و سازمان‌ها مطرح می‌کند. او به خوانندگان این کتاب تأکید می‌کند که باید به‌طور جمعی از حقوق خود در قبال داده‌هایشان آگاهی پیدا کنند و سعی کنند در برابر تجاوزات سازمان‌ها و شرکت‌ها مقاومت کنند.
در کل، این کتاب تأکید می‌کند که هوشمندسازی و استفاده از داده‌ها در قالب سرمایه دیجیتال، به جای بهبود زندگی انسان، می‌تواند به تجاوزات و کنترل ناخواسته تبدیل شود و برای حفظ حقوق و آزادی‌های فردی استدلال می‌کندجیتان سادوسکی در کتاب خود به نقد و بررسی تأثیرات منفی هوشمندسازی و استفاده از داده‌ها در زندگی انسان می‌پردازد. او معتقد است که سازمان‌ها و شرکت‌های فناوری از طریق دستگاه‌های هوشمند، مانند تلفن‌های هوشمند، لوازم خانگی هوشمند و سنسورها، اطلاعات را از بدن و زندگی افراد دریافت کرده و آن‌ها را جمع‌آوری، تحلیل و به فروش می‌رسانند.
این استخراج داده‌ها در اغلب موارد به منظور استفاده از آن‌ها در جوامع تکنوکراتیک است. به طور مثال، این داده‌ها به شرکت‌های بیمه، خرده‌فروشان و شرکت‌های نظارتی فروخته می‌شوند تا از آن‌ها برای کنترل افراد و تغییر رفتار آن‌ها استفاده کنند. این کنترل می‌تواند به صورت پنهان و یا آشکار صورت گیرد و ممکن است شامل تبلیغات موجه و تغییرات قیمت بیمه، یا حتی اقدامات قانونی باشد.
سادوسکی در کتاب خود از این تجاوزات هشدار می‌دهد و فراخوانی برای اقدام جمعی در جمع‌آوری داده‌ها و مقاومت در برابر تجاوزات شرکت‌ها و سازمان‌ها صادر می‌کند. او تأکید می‌کند که افراد باید از حقوق خود در قبال داده‌هایشان آگاهی پیدا کنند و تلاش کنند تا از طریق تحرک اجتماعی و اقدامات قانونی، نه تنها از تجاوزات جلوگیری کنند بلکه در مقابل آن‌ها مقاومت نشان دهند.
در این کتاب، سادوسکی به خوانندگان خود تأکید می‌کند که جمع‌آوری داده‌ها و مقاومت در برابر تجاوزات شرکت‌ها و سازمان‌ها یک وظیفه فوری است و از آنها خواسته می‌شود که به داده‌های خود به عنوان یک منبع ارزشمند نگاه کنند و تلاش کنند تا در حفظ حقوق و آزادی‌های شخصی خود موثر باشند.

نکات کلیدی کتاب

  • "تکنولوژی هوشمند" یک حضور گسترده و قدرتمند در زندگی انسان است.
  • داده‌ها یک نوع سرمایه هستند؛ کسانی که بیشترین داده‌ها را دارند، بیشترین قدرت را دارند.
  • سرمایه‌داری دیجیتال انسان‌ها را به "جریان‌های داده‌ای" تبدیل می‌کند.
  • سامانه‌های اعتبار اجتماعی و مدیریت میکرومدیریت کارکنان از طریق فناوری هوشمند، ابزارهای تغییر رفتار هستند.
  • شهر هوشمند یک "ماشین جنگ شهری" است که با محاکمه عمومی زندگی روزمره را جرم می‌نماید.
  • برای خدمت به جامعه، داده‌ها باید شفاف و مسئولیت‌پذیر باشند.

خلاصه کتاب

«فناوری هوشمند» حضوری فراگیر و قدرتمند در زندگی انسان هاست.

فناوری هوشمند به هر دستگاهی اشاره دارد که دارای قابلیت "جمع‌آوری داده، اتصال به شبکه و کنترل بهبود یافته" باشد. این دستگاه‌ها معمولاً از سنسورها و دستگاه‌های شبکه‌ای برای جمع‌آوری داده‌ها، اتصال به اینترنت و ارتباط با دستگاه‌های دیگر استفاده می‌کنند. مثال‌هایی از فناوری هوشمند شامل تلفن‌های هوشمند، ساعت‌های هوشمند، خانه‌های هوشمند، خودروهای هوشمند و دستگاه‌های بهداشتی هوشمند می‌باشند.
با پیشرفت فناوری، فناوری هوشمند به طور طبیعی وارد زندگی روزمره ما شده است. برای مثال، در آینده نزدیک، حتی وقتی یک مسواک برقی می‌خرید، فناوری هوشمند به عنوان یک ویژگی استاندارد در آن وجود خواهد داشت. این به معنای این است که در این حالت، شما قادر نخواهید بود از پیگیری حرکات، رفتار و ترجیحات شما صرف نظر کنید. بدین ترتیب، افراد دیگر، ممکن است دسترسی به اطلاعات شخصی شما را داشته باشند و بتوانند از آنها برای تحلیل و کنترل رفتار شما استفاده کنند.
با این حال، استفاده از فناوری هوشمند نه تنها مزایا و فوایدی را برای برخی افراد به همراه دارد، بلکه ممکن است برای دیگران نیز مشکلاتی ایجاد کند. برای مثال، به دلیل قدرت تصمیم‌گیری که در اختیار افراد خاصی قرار می‌گیرد، فناوری به طور طبیعی سیاسی است. افرادی که قدرت تصمیم‌گیری در استفاده از فناوری را دارند، می‌توانند تصمیم‌هایی را درباره نحوه زندگی و کار دیگران بگیرند و این ممکن است باعث بروز نابرابری و نارضایتی شود.
همچنین، وقتی شهروندان در تصمیماتی که زندگی‌شان را اداره می‌کند، شرکت نمی‌کنند، می‌تواند به معنایی ضمنی به عنوان زیرمجموعه‌ای از یک دولت دیکتاتوری فعلی در نظر گرفته شوند. اشخاصی که قدرت راتاسیسات فناوری هوشمند، هر دستگاهی که دارای قابلیت "جمع‌آوری داده، اتصال به شبکه و کنترل بهبود یافته" باشد، را تشکیل می‌دهند. به زودی، فناوری هوشمند اختیاری نخواهد بود، بلکه یک ویژگی استاندارد خواهد بود. به عنوان مثال، وقتی یک مسواک برقی می‌خرید، نمی‌توانید از پیگیری حرکات، رفتار و ترجیحات شما صرف نظر کنید.
اما این استفاده از فناوری هوشمند تنها برای برخی از افراد مزایا و فوایدی به همراه دارد، در حالی که دیگران ممکن است مشکلاتی را تجربه کنند. فناوری به طور طبیعی سیاسی است، زیرا برخی از افراد قدرت تصمیم‌گیری در مورد نحوه زندگی و کار دیگران را دارند. این تکنوکرات‌ها که قدرت را در دست دارند، به عنوان یک اولیگارشی عمل می‌کنند. زمانی که شهروندان در تصمیم‌گیری‌هایی که زندگی‌شان را اداره می‌کند، شرکت نمی‌کنند، در واقع به صورت ضمنی تبدیل به زیرمجموعه‌ای از یک دولت دیکتاتوری محض می‌شوند.
بنابراین، این موضوع نشان می‌دهد که فناوری هوشمند تأثیرات سیاسی و اجتماعی قابل توجهی دارد. برای رسیدن به یک جامعه عادلانه‌تر و دموکراتیک‌تر، مهم است که شفافیت و مسئولیت‌پذیری در استفاده از داده‌ها و فناوری هوشمند تأمین شود.

"وظیفه کنترل، ایجاد سیستم‌هایی است که جهان و افراد را نظارت، مدیریت و تحت تأثیر قرار دهند."

در این دوران "سرمایه‌داری دیجیتال"، فن‌پولیتیک به سه شکل به نمایش خواهد آمد:

  1. "منافع" - تکنولوژی هوشمند، منافع شرکت‌ها را گسترش و پیشبرد می‌کند و آنها را به اولویت قرار می‌دهد نسبت به "استقلال انسانی، خردهای اجتماعی و حقوق دموکراتیک".
  2. "ضرورت‌ها" - سرمایه‌داری دیجیتال تلاش می‌کند همزمان داده‌ها را استخراج کند و کنترلی بر همه چیز و هر فرد داشته باشد.
  3. "تأثیرات" - به عوض راحتی و ارتباط، افراد باید تغییراتی در زندگی و حریم خصوصی خود تحمل کنند که قابل پیش‌بینی نیستند.

در  بیانیه کتاب آمده است که هیچ توطئه‌ای برای آسیب رساندن به جامعه یا اعضای آن وجود ندارد. به جای آن، سیستم سرمایه‌داری دیجیتال به منافع خاص و ممتاز ترجیح می‌دهد. این نکته مهم است که بیانیه به وجود یک توطئه جهانی یا توطئه‌ای برای عمدتاً آسیب رساندن به جامعه اشاره نمی‌کند.
به جای آن، بیانیه به تأکید بر اینکه سیستم سرمایه‌داری دیجیتال نفع‌های خاص را بیشتر ترجیح می‌دهد، اشاره می‌کند. این به این معنی است که در این سیستم، شرکت‌ها و سازمان‌های قوی‌تر و دارای تمهیدات بیشتری می‌توانند از مزایای فناوری هوشمند بهره‌برداری کنند، به حدی که این منافع می‌توانند بر دیگر عوامل اجتماعی و حقوق انسانی تأثیر بگذارند.
بیانیه همچنین به ضرورت بررسی بحران‌ها و تهدیدات سرمایه‌داری دیجیتال تأکید می‌کند. سیستم سرمایه‌داری دیجیتال بر اصول "محرومیت، استخراج و استثمار" تمرکز دارد، که به معنای این است که برخی از افراد و گروه‌ها به دلیل عدم دسترسی به فناوری هوشمند، استخراج داده‌ها و استثمار آنها مورد ضرر قرار می‌گیرند.
بنابراین، بیانیه برای جامعه ضرورت ارزیابی منتقدانه خطرات و تهدیدات سرمایه‌داری دیجیتال را تأکید می‌کند. این ارزیابی باید با هدف تشخیص نقاط ضعف و تأمین موقعیت‌های مناسب برای مقابله با این خطرات و تهدیدات صورت بگیرد.

داده ها شکلی از سرمایه هستند. کسانی که بیشترین داده را دارند بیشترین قدرت را دارند.

آمازون با تحولی که در صنعت خرده‌فروشی ایجاد کرده است، توانسته است بر رقبا و غول‌هایی مانند والمارت تأثیر گذار باشد. با استفاده از فناوری هوشمند و سیستم‌های پیشرفته، آمازون توانسته است فرایند خرید و فروش را بهبود بخشیده و تجربه خرید را برای مشتریان راحت‌تر و سریع‌تر کند. این تغییرات باعث شده‌اند که شرکت‌های مشابه و رقبا در صنعت خرده‌فروشی همچون والمارت توانسته نباشند با رقابت کردن به همان اندازه به موفقیت آمازون دست پیدا کنند.
به علاوه، آمازون با خرید فروشگاه زنجیره‌ای وول فودز، وارد حوزه خرده‌فروش مواد غذایی شد و این تحول باعث تقویت نقش آمازون در زندگی روزمره مردم شد. آمازون و سرویس‌های وب آمازون (AWS) نقش مرکز کنترلی را در فضای ابری (Cloud) دارند. شرکت‌ها و دولت‌ها از این سرویس برای ذخیره‌سازی و پردازش داده‌ها استفاده می‌کنند. این به آمازون امکان می‌دهد تا به طور مستقیم در فرایندها و فعالیت‌های سازمان‌ها و حتی سیستم‌های دولتی دخالت کند و کنترل بیشتری را در دست بگیرد.
روش‌های جدیدی که آمازون در فروشگاه‌های وول فودز به کار می‌برد، امکان ردیابی خریداران و رفتار خرید آنها را فراهم می‌کند، به طوری که آمازون می‌تواند با تحلیل داده‌های جمع‌آوری شده، بهبودهای لازم را در فرایندها و تجربه خرید ارائه کند. این تغییرات باعث می‌شود که فروشگاه‌های سنتی به نوعی به "وبسایت‌های فیزیکی" تبدیل شوند.
به عوض، برای بهره‌برداری از این خدمات و سهولت‌هایی که آمازون ارائه می‌دهد، مشتریان باید حریم خصوصی خود را آسیب دهند و به نظارت مداوم تحت تأثیر قرار بگیرند. برای مثال، با استفاده از خدمات خرید خودکار آمازون، مشتریان مجبور به ارائه اطلاعات شخصی و مالی خود هستند تاخریدهای خودکار و بدون نیاز به هر بار وارد کردن اطلاعات تراکنش باشند. این به اهداف سرمایه‌داری دیجیتال آمازون کمک می‌کند، زیرا با داشتن دسترسی به اطلاعات شخصی و رفتار خرید مشتریان، آمازون می‌تواند تجربه خرید را بهبود بخشید و خدمات مورد نیاز را به صورت هدفمندتر ارائه کند.
به طور کلی، این تغییرات نشان می‌دهند که آمازون و سایر شرکت‌های فناوری در حال شکل‌دهی به جامعه هستند تا به عنوان نیروی محرکه برای سرمایه‌داری دیجیتال عمل کنند. آن‌ها با استفاده از فناوری و خدمات هوشمند، جوانبی از زندگی روزمره را تغییر می‌دهند و جامعه را برای تحقق اهداف سرمایه‌داری خود شکل می‌دهند. اما در عین حال، این تغییرات نگرانی‌هایی مانند نقض حریم خصوصی و نظارت مداوم را هم برانگیزانده است.

مانند دیگر پروژه های سیاسی، ساخت جامعه هوشمند نبردی برای تخیل ما است.

داده‌ها یک نوع سرمایه هستند که با استفاده‌های گسترده‌ای همراه هستند و از نظر جزئیاتی نسبت به پول یا کالاها متفاوت نیستند. داده‌ها می‌توانند برای موارد زیر استفاده شوند:

  • "پروفایل کردن و هدفمندسازی افراد" - شرکت‌ها از شناخت بیشتری که از شما دارند، به عنوان مثال از طریق تبلیغات شخصی‌سازی شده، سود به دست می‌آورند.
  • "بهینه‌سازی سامانه‌ها" - برای صرفه‌جویی در هزینه‌ها، داده‌ها برای افزایش کارایی و کاهش هدررفت استفاده می‌شوند.
  • "مدیریت موارد" - دانشی که از داده‌ها به دست می‌آید، مانند آمارهایی درباره وزن یک شخص در یک برنامه سلامتی یا جریان ترافیک در شهرها، برای بهبود سامانه‌ها استفاده می‌شود.
  • "مدل‌سازی احتمالات" - داده‌ها می‌توانند به پیش‌بینی‌هایی کمک کنند، به عنوان مثال تعیین "نقاط داغ" جرمی در یک محله.
  • "ساختاردهی و توسعه پلتفرم‌های وابسته به داده" - هوش مصنوعی و یادگیری ماشین در ایجاد پلتفرم‌هایی که وابسته به داده‌ها هستند کمک می‌کنند. بدون داده‌ها، شرکت تاکسی اوبر وجود نداشت.
  • "افزایش ارزش دارایی‌ها" - داده‌های هوشمند می‌توانند باعث کاهش نزول ارزش دارایی‌ها مانند ماشین‌آلات یا خودروها شوند.

تکنوکرات‌ها به دنبال ساختن یک جهانی هستند که در آن داده‌ها به عنوان منبعی ارزشمند درآمدزا مورد استفاده قرار می‌گیرند. آنها بر این باورند که با جمع‌آوری، تحلیل و بهره‌برداری از داده‌ها، می‌توانند اطلاعاتی بیشتر و دقیق‌تر درباره انسان‌ها، رفتارها و فرآیندها به دست آورند و این اطلاعات را برای تصمیم‌گیری‌ها و هدفمندسازی فرآیندها بهره‌برداری کنند. بر این اساس، آنها به دنبال بهره‌برداری از داده‌ها به عنوان منبعی برای به دست آوردن سود و سودآوری هستند.

اما این مفهوم استخراج داده‌ها و تصور آنها به عنوان "نفت جدید" برخی از جنبه‌های مهم را نادیده می‌گیرد. اولاً، داده‌ها به صورت طبیعی وجود ندارند تا به طور مستقل استخراج شوند. بلکه در بسیاری از موارد، داده‌ها توسط شرکت‌ها و سازمان‌ها تولید و ایجاد می‌شوند. به عبارت دیگر، داده‌ها نتیجه فعالیت‌ها و تعاملات ما با سیستم‌ها و خدمات است.

ثانیاً، یکی از مسائل اساسی این است که افرادی که داده‌ها را تولید می‌کنند، به طور عادلانه و منصفانه باید بابت آن پاداش دریافت کنند. اما در بسیاری از موارد، افراد به طور مستقیم و آگاهانه از استفاده شرکت‌ها و سازمان‌ها از داده‌هایشان برای تولید سود و سرمایه‌گذاری استفاده نمی‌کنند. در واقع، بسیاری از شرکت‌ها از داده‌ها بدون رضایت و بدون پرداخت مناسب به افراد، بهره‌برداری می‌کنند، که این به معنای استفاده ناعادلانه و سرقت از داده‌ها می‌باشد.

به طور کلی، تکنوکرات‌ها با استفاده از داده‌ها به عنوان منبع، تلاش می‌کنند تا تصمیم‌گیری‌ها و فرآیندها را بهینه‌سازی کنند و سودآوری را افزایش دهند. اما در عین حال، نکته بسیار مهمی که باید مدنظر قرار گیرد، احترام به حقوق افراد در قبال داده‌هایی کتکنوکرات‌ها به دنبال ساختن یک جهانی هستند که در آن داده‌ها به عنوان منبعی ارزشمند درآمدزا مورد استفاده قرار می‌گیرند. آنها بر این باورند که با جمع‌آوری، تحلیل و بهره‌برداری از داده‌ها، می‌توانند اطلاعاتی بیشتر و دقیق‌تر درباره انسان‌ها، رفتارها و فرآیندها به دست آورند و این اطلاعات را برای تصمیم‌گیری‌ها و هدفمندسازی فرآیندها بهره‌برداری کنند. بر این اساس، آنها به دنبال بهره‌برداری از داده‌ها به عنوان منبعی برای به دست آوردن سود و سودآوری هستند.

اما این مفهوم استخراج داده‌ها و تصور آنها به عنوان "نفت جدید" برخی از جنبه‌های مهم را نادیده می‌گیرد. اولاً، داده‌ها به صورت طبیعی وجود ندارند تا به طور مستقل استخراج شوند. بلکه در بسیاری از موارد، داده‌ها توسط شرکت‌ها و سازمان‌ها تولید و ایجاد می‌شوند. به عبارت دیگر، داده‌ها نتیجه فعالیت‌ها و تعاملات ما با سیستم‌ها و خدمات است.

ثانیاً، یکی از مسائل اساسی این است که افرادی که داده‌ها را تولید می‌کنند، به طور عادلانه و منصفانه باید بابت آن پاداش دریافت کنند. اما در بسیاری از موارد، افراد به طور مستقیم و آگاهانه از استفاده شرکت‌ها و سازمان‌ها از داده‌هایشان برای تولید سود و سرمایه‌گذاری استفاده نمی‌کنند. در واقع، بسیاری از شرکت‌ها از داده‌ها بدون رضایت و بدون پرداخت مناسب به افراد، بهره‌برداری می‌کنند، که این به معنای استفاده ناعادلانه و سرقت از داده‌ها می‌باشد.

سرمایه داری دیجیتال مردم را به «جریان های داده» تقلیل می دهد.

در جامعه، قدرت های مختلفی وجود دارند که به طور معمول به عنوان "قدرت حاکمیتی، قدرت تأديبی و قدرت کنترلی" شناخته می‌شوند. این سه نوع قدرت نشان دهنده سازوکارهایی هستند که برای تحقیق و حفظ قدرت در جامعه استفاده می‌شوند.

1. قدرت حاکمیتی (Sovereign Power):

قدرت حاکمیتی به قدرت دولت و نظام قدرت در جامعه اشاره دارد. در این نوع قدرت، حاکمیت و قدرت بر اساس استفاده از نیروی خشونت و قدرت اجباری برای اطاعت از قوانین و مقررات تعیین می‌شود. در گذشته، قدرت حاکمیتی عمدتاً از طریق نیروی نظامی و قوانین کیفری به دست آمده است.

2. قدرت تأديبی (Disciplinary Power):

قدرت تأديبی به قدرتی اشاره دارد که توسط نهادها و موسسات اجتماعی مانند مدارس، سازمان‌ها و محیط کار به کار گرفته می‌شود. در این نوع قدرت، تأثیرگذاری بر رفتار افراد از طریق ایجاد نظم، ارزش‌ها، باورها و قوانین اجتماعی انجام می‌شود. این نظم و انضباط اجتماعی باعث می‌شود افراد خودبخوداً به اصول و مقررات مورد تأیید جامعه تطیع کنند.

3. قدرت کنترلی (Control Power):

قدرت کنترلی مرتبط با نیرویی است که توسط فناوری و نظام های سیبری اعمال می‌شود. در دوران عصر دیجیتال و سرمایه‌داری دیجیتال، این نوع قدرت به طور گسترده‌ای از طریق فناوری هوشمند مانند برنامه‌ها، تلفن‌ها، دستگاه‌های هوشمند و اتصالات Wi-Fi استفاده می‌شود. قدرت کنترلی معمولاً به صورت زمان واقعی عمل می‌کند و با استفاده از نظارت و کنترل مداوم بر رفتار افراد، محدوده‌ها و پارامترهایی را تعیین می‌کند که افراد باید در آنها عمل کنند. این قدرت می‌تواند شامل جمع‌آوری داده‌ها، پایش فعالیت‌ها و تحلیل رفتارهای افراد باشد.

به طور خلاصه، این سه نوع قدرت نشان دهنده مکانیسم‌ها و روش‌هرهایی هستند که در جامعه برای تمرکز قدرت و کنترل رفتار افراد استفاده می‌شوند. قدرت حاکمیتی بر اساس نیروی خشونت و قدرت اجباری، قدرت تأديبی بر اساس ایجاد نظم و انضباط اجتماعی و قدرت کنترلی بر اساس استفاده از فناوری و نظام های سیبری عمل می‌کنند.

"فناوری هوشمند، قدرتی را دارد که به ما اجازه می‌دهد یک ویژگی، عمل یا دسته‌بندی را انتخاب کرده و آن را نماینده کل شخص بدانیم."

در جامعه‌ای که تحت تأثیر سرمایه‌داری دیجیتال قرار دارد، فرد به صورت یک "دیویدوال" (dividual) مورد استفاده قرار می‌گیرد. این مفهوم توسط فیلسوف فرانسوی ژیل دلوز مطرح شده است. به جای تعامل با فرد به صورت یک مجموعه متمایز از ویژگی‌ها و عناصر، سیستم‌های سرمایه‌داری دیجیتال با اجزای جداگانه فرد تعامل می‌کنند.
برای مثال، وقتی سنسورها مانند سنسور دما یا سنسور شمارش گام، اطلاعاتی مانند دمای بدن یا تعداد گام‌های پیموده شده توسط فرد را جمع‌آوری می‌کنند، این اطلاعات به صورت جمع‌بندی شده مورد استفاده قرار می‌گیرند. این اطلاعات سپس توسط کسب‌وکارهای جمع‌آوری داده به شرکت‌ها و دولت‌ها فروخته می‌شوند. این شرکت‌ها و نهادها از این داده‌ها بهره‌برداری می‌کنند تا مشتریان را بهتر هدفمند کنند و در ارزیابی و تحلیل مسائلی مانند شناسایی افرادی که احتمال ارتکاب جرم دارند یا افرادی که در خطر عدم پرداخت وام هستند، به نیروهای پلیس، کارفرمایان و نهادهای دولتی کمک کنند.
این نوع استفاده از داده‌ها و تکنولوژی هوشمند، در واقع شخص را به اجزای قابل اندازه‌گیری و کنترل تقسیم می‌کند و از او به عنوان یک مجموعه از داده‌ها و رفتارها استفاده می‌کند. این رویکرد به نوعی قدرت و کنترل بیشتری به سازمان‌ها و نهادها می‌دهد، اما در عین حال می‌تواند به خصوصیت فردی و حقوق شخصی دست بزند.

در سیستم بیمه در ایالات متحده، اغلب بیمه سلامت به اشتغال مرتبط است، به این معنی که کارفرمایان برای کارکنان خود بیمه سلامت ارائه می‌دهند. اما در سال‌های اخیر، با توجه به ترویج سلامت و بهبود وضعیت فیزیکی و روانی کارکنان، کارفرمایان به دنبال راهکارهایی هستند تا بهبود سلامت کارکنان را تشویق کنند. یکی از روش‌هایی که در این زمینه استفاده می‌شود، استفاده از فناوری قابل پوشیدن مانند دستبند‌ها و ساعت‌های هوشمند است.

با استفاده از این فناوری‌های قابل پوشیدن، که اغلب شامل سنسورها و دستگاه‌های اندازه‌گیری مختلف مانند شتاب‌سنج، ضربان قلب و مانیتور خواب هستند، کارفرمایان می‌توانند اطلاعاتی درباره سلامت فیزیکی کارکنان خود جمع‌آوری کنند. این اطلاعات شامل فعالیت‌های ورزشی، ضربان قلب، میزان خواب و سایر شاخص‌های سلامت می‌شود. این داده‌ها سپس به صورت روزانه یا دوره‌ای به سیستم‌های تحلیل داده ارسال می‌شوند تا تحلیل شوند و اطلاعات مفیدی برای سازمان‌ها و کارفرمایان به دست آید.

از اطلاعات به دست آمده، کارفرمایان می‌توانند برنامه‌های سلامت و ورزشی را برای کارکنان خود طراحی کنند و آن‌ها را بهبود سلامت فیزیکی تشویق کنند. همچنین، برخی کارفرمایان از این اطلاعات برای تعیین میزان مزایا و پاداش‌هایی مانند تخفیف بیمه سلامت استفاده می‌کنند. به طور مثال، اگر یک کارمند فعالیت ورزشی بیشتری داشته باشد و نشانگرهای سلامتش بهتر باشد، ممکن است مزایای بیمه بیشتری دریافت کند.

همچنین، در زمینه فناوری سلامت خانگی، برخی دستگاه‌ها و فناوری‌ها وجود دارند که به طور پنهانی اطلاعاتی را جمع‌آوری می‌کنند تا رفتار و عادات کاربران را نظارت کنند. در برخی موارد، این اطلاعات ممکن است برای ارزیابی عملکرد کاربران استفاده شود.

"سرانجام، بیمه‌گران می‌توانند جمله قدیمی «اعتماد کن و بررسی کن» را با «اطاعت کن یا در غیر این صورت» جایگزین کنند."

شرکت‌های بیمه خودرو عادات رانندگی را پیگیری کرده و براساس آن، حق بیمه خودرو شما را تنظیم می‌کنند. بیمه ممکن است به عنوان یک حامی مالی برای فناوری هوشمند به عنوان یک منبع مالی جایگزین تبلیغات شود، همانطور که برداشت و تأثیر آن در حال گسترش است. با اختصاص حق بیمه به فعالیت‌های روزانه افراد، بیمه‌گران در تغییر رفتار شرکت می‌کنند. این قدرت از کنترل دولت بر زندگی افراد فراتر می‌رود و سودها همه چیز را متحمل می‌شود.

سیستم های اعتبار اجتماعی و مدیریت خرد کارگران از طریق فناوری هوشمند ابزارهای اصلاح رفتار هستند.

چین یک سری تدابیر را در نظر گرفته است تا از جریان‌های داده و فناوری‌های ارتباطی برای کنترل و نظارت کامل بر شهروندان استفاده کند. یکی از مثال‌های این استفاده، سامانه اعتبار ژیما (سامانه اعتبار سسمه) است که با همکاری الیبابا، بزرگترین پلتفرم رسانه‌های اجتماعی چین، ایجاد شده است.
سامانه اعتبار ژیما بر اساس جمع‌آوری و تحلیل داده‌های گسترده‌ای که از منابع حرفه‌ای و شخصی فراهم می‌شود، به هر فرد یک امتیاز سه رقمی اختصاص می‌دهد. این امتیاز سه رقمی عبارت است از یک رتبه‌بندی که نشان دهنده ارزش، شهرت و وضعیت اجتماعی فرد است. با استفاده از اطلاعات جمع‌آوری شده، سامانه اعتبار ژیما توانایی تحلیل رفتارها و عادات شهروندان را دارد و بر اساس آن، امتیازهای مثبت یا منفی به افراد اختصاص می‌دهد.
امتیازهای بالا در سامانه اعتبار ژیما به فرد بهره‌مندی‌هایی می‌رساند مانند امکان دریافت وام، رزرو هتل با تخفیف، اجاره خودرو بدون وثیقه، دسترسی به خدمات سریعتر و غیره. اما امتیازهای پایین می‌تواند منجر به محدودیت‌هایی برای فرد شود و او را در طبقه‌ای پایین‌تر از جامعه دیجیتال قرار دهد. به عبارت دیگر، افراد با امتیاز پایین به عنوان "طبقه پایین دیجیتال" شناخته می‌شوند و به دلیل محدودیت‌هایی که برای آن‌ها قرار می‌گیرد، در برخی از فعالیت‌ها و خدمات محروم می‌شوند.
چین قصد دارد سامانه اعتبار اجتماعی یکپارچه خود را در سال ۲۰۲۰ به طور کامل راه‌اندازی کند. این سامانه با هدف ایجاد اعتماد و کنترل بیشتر در جامعه متولد شده است. شعار اصلی در پیام هدایت‌گر این سامانه آمده است: "اگر اعتماد در یک جایی شکسته شود، محدودیت‌ها در همه جا اعمال می‌شوند."

"حقیقت عجیب و توطئه‌آمیز جامعه نظارتی که در آن زندگی می‌کنیم، این است که وجود دارندگانی ناشناخته هستند که برای اهداف ناشناخته داده‌های ما را جمع‌آوری می‌کنند."

در بین نیروی کار کم درآمد و بی‌مهارت در ایالات متحده، روندی قابل توجهی از نظارت و پیگیری تهاجمی برروی کارگران دیده می‌شود. این نوع نظارت و پیگیری اغلب در صنعت‌هایی که نیروی کار بی‌مهارت و کارهایی با درآمد پایین را استخدام می‌کنند، بیشتر استفاده می‌شود.

یکی از نمونه‌های این نظارت، شرکت آمازون است که در مراکز پردازش سفارشات خود به صورت جامع عملکرد کارگران را نظارت می‌کند. آمازون با استفاده از دوربین‌ها، سیستم‌های ردیابی و سایر فناوری‌ها، هر حرکت و عملکرد کارگران را به دقت پیگیری می‌کند. این شامل زمان حضور، زمان استراحت، سرعت کار، تعداد کارهای انجام شده و سایر جزئیات است. این نوع نظارت نه تنها به منظور بهبود کارایی و بهره‌وری، بلکه برای کنترل و رسیدگی به هرگونه تخلف یا خطا نیز صورت می‌گیرد.

همچنین، در برخی شرکت‌ها، تکنولوژی‌های دیگری نیز برای نظارت بر کارکنان به کار گرفته می‌شود. به عنوان مثال، برخی شرکت‌ها از نرم‌افزارهایی برای پیگیری ضربه‌های صفحه کلید توسط کارکنان در راه‌دور استفاده می‌کنند. این نرم‌افزارها به صورت مخفیانه روی سیستم عامل کامپیوتر کارکنان نصب می‌شوند و تمام ضربه‌های صفحه کلید و فعالیت‌های کاربری را به طور دقیق ثبت و ذخیره می‌کنند.

علاوه بر این، برخی شرکت‌ها از تکنولوژی ردیابی بی‌سیم یا تراشه‌ها برای نظارت بر حضور و عملکرد کارکنان استفاده می‌کنند. به طور مثال، برخی کارکنان می‌توانند تراشه‌هایی در دستگاه‌های خود قرار دهند که به عنوان کلیدهای الکترونیکی عمل می‌کنند و امکان باز کردن درها یا استفاده از دستگاه‌های فروشگاهی را برای آن‌ها فراهم می‌کنند. این نوع نظارت به شرکت‌ها کمک می‌کند تا به طور دقیق حضور و عملکرد کارکنان رصد کنند.

کتاب  به بیان این ایده پرداخته است که در  سیلیکون ولی، جایی که بسیاری از شرکت‌های فناوری بزرگ مستقر هستند، یک ایدئولوژی جدید وجود دارد. این ایدئولوژی معروف به "حل‌گرایی فنوکراتیک" است که اعتقاد دارد هر مشکل و چالشی با استفاده از تکنولوژی و راه‌حل‌های فناورانه قابل حل است. این دیدگاه فرضیه می‌کند که تکنولوژی قادر است به همه جنبه‌های زندگی انسانی پاسخ دهد و مشکلات را حل کند.
به عنوان نمونه، مردم برای حل مشکلات روزمره خود، مانند مدیریت خانه، به تکنولوژی‌های هوشمند مانند دستگاه‌های خانه هوشمند، ربات‌های خانگی و سیستم‌های هوشمند اطلاعاتی روی خانه خود را مورد استفاده قرار می‌دهند. این ایدئولوژی تصور می‌کند که با استفاده از این تکنولوژی‌ها، مشکلاتی مانند افزایش بهره‌وری، صرفه‌جویی در انرژی و ارتباطات بهتر در خانه قابل حل هستند.
با این حال، این دیدگاه "حل‌گرایی فنوکراتیک" بر این اساس است که تمامی چالش‌ها و مشکلات انسانی بتوانند با راه‌حل‌های تکنولوژیکی برطرف شوند. این رویکرد اغلب به مسائل اجتماعی و انسانی که ارتباط عمیقی با ارزش‌ها، اخلاق و مسائل نیروی کار دارند، توجه نمی‌کند. برخی از انتقادکنندگان معتقدند که این دیدگاه نادیده گرفتن ارزش‌های انسانی، به جایگزینی آن‌ها با ارزش‌های فنی و مهندسی می‌کند.
در واقع، این دیدگاه معتقد است که با تمرکز بر تکنولوژی و توسعه فناوری، می‌توان بهبود‌های عمده‌ای در زندگی انسانی دست یافت. اما انتقادات مطرح شده نشان می‌دهد که این رویکرد ممکن است به مسائلی مانند حفظ حریم خصوصی، تعادل کار-زندگی و رفاه اجتماعی کارگران به چالش بکشد. در نهایت، این ایدئولوژی تکنولوژیک به چالش‌ها، نیازهاوضاع و موقعیت‌های انسانی به طور کامل توجه نمی‌کند و به جای آن به راه‌حل‌های فنی متمرکز می‌شود.

شهر هوشمند یک "ماشین جنگ شهری" است که با ایجاد نظارت جمعی، زندگی روزمره را به جرم کیفری تبدیل می‌کند.

در کتاب به مقایسه بین دیدگاه ایدئولوژیک "تکنوتوپی" در مورد شهر هوشمند و واقعیت شهر هوشمند در زندگی روزمره ما می‌پردازد. به طور کلی، تصور تکنوتوپی به مفهوم یک جامعه آینده‌نگر و پیشرفته است که در آن افراد با استفاده از فناوری‌های هوشمند و خدمات پیشرفته بدون هیچ مشکلی زندگی می‌کنند. در این تصور، داده‌ها و اطلاعات شخصی افراد جمع‌آوری می‌شود تا خدمات را بهبود ببخشد و زندگی را راحت‌تر کند.
اما نویسنده در اینجا به تجربه‌های شهرهای هوشمند تجربی در کره جنوبی و امارات متحده عربی اشاره می‌کند که تعداد کمی ساکن جذب کرده‌اند. از این رو، واقعیت شهرهای هوشمند در زندگی روزمره‌مان است. به عبارت دیگر، شهرهای هوشمند در واقع در تکنولوژی‌های هوشمندی قرار دارند که در خانه‌هایمان مانند هوشمندسازی خانه، تلویزیون‌هوشمند، یخچال‌هوشمند و جاروبرقی‌هوشمند وجود دارد. این تکنولوژی‌ها به طور ظریف و بی‌توجه به آن‌ها اتفاق می‌افتند و ما اغلب از وجود آن‌ها آگاه نیستیم.
نویسنده می‌گوید که تکنولوژی هوشمند جذابیت جمعی را به خود جلب می‌کند و تصویری از آینده‌ای پر از نوآوری و تغییر را به ما می‌فروشد. اما همراه با وعده‌های راحتی بیشتر، ما به محدودیت‌ها و مرزهایی در رفتارمان تحمیل می‌شویم. به عبارت دیگر، با وجود تسهیلات و راحتی‌هایی که تکنولوژی هوشمند به ما می‌دهد، ما همچنین با محدودیت‌ها و مرزهایی که به رفتار و تصمیم‌گیری‌هایمان تعیین می‌کند روبه‌رو هستیم.

"در حال حاضر، سیلیکون ولی سعی کرده است به طرق مختلفی جهان را کنترل کند؛ اما هدف آن آزادسازی جهان است."

راه‌حل‌های شهر هوشمند شامل استفاده از فناوری برای پیش‌بینی و مجازات جرم با استفاده از افراد آسیب‌پذیرتر جامعه به عنوان آزمایشگاه می‌باشد. به عنوان مثال، شرکت پالانتیر مستقر در وادی سیلیکون ابزارهای نظارتی را به پلیس ارائه می‌دهد. تکنولوژی این شرکت اموال خصوصی است؛ خدماتی که به شهرها ارائه می‌کند، از شفافیت و مسئولیت قابل قبولی نسبت به شهروندانی که ردیابی می‌شوند، برخوردار نیست. فناوری هوشمند دیگری نیز استفاده از تلفن همراه را پیگیری کرده و شدت تهدید را به مناطق خاصی اختصاص می‌دهد، با پیش‌بینی جایگاه و زمان وقوع جرم.

برخلاف شهرهای هوشمند در بروشورهای بازاریابی، نسخه واقعی آن نامرئی و پراکنده است، یک "ماشین جنگی شهری" که به طور پنهان نسبت به فعالیت‌های افراد نظارت می‌کند. پلیس اطلاعات را در مورد افرادی که هنوز جرمی را ارتکاب نکرده‌اند جمع‌آوری می‌کند و آن‌ها را با داده‌های موجود در مؤسسات خصوصی و عمومی ترکیب کرده و پایگاه‌های داده‌ای قابل جستجو به نام "مراکز ادغام" ایجاد می‌کند با کمک شرکت‌های IBM و Microsoft. همه داده‌ها اکنون داده‌های پلیس هستند.

افراد برای امنیت، آزادی‌های مدنی خود را قربانی می‌کنند. پلیس مناطقی با جرم و جنایت بالا را هدف قرار می‌دهد که منجر به بیشتر شدن دستگیری‌ها و تبعیض نسبت به آن منطقه می‌شود، زیرا پیش‌بینی به تبدیل به پیش‌بینی خودشکنی می‌شود. این امر به خرق حریم شخصی شهروندان، نقض حقوق مدنی و می‌تواند منجر به اتهامات نادرست، تبعیض سیستمی و سایر نقض‌های حقوق بشری شود. نتیجه آن تخریب جدی اعتماد است.

برای خدمت به مصلحت عمومی، داده‌ها باید شفاف و مسئولیت‌پذیر باشند.

تکنولوژی هوشمند برای استخراج داده از افراد به منظور کنترل آنها توسعه یافته است، اما جایگزین‌هایی وجود دارد. اقدام جمعی برای تغییر سرمایه‌داری دیجیتال و ایجاد یک جامعه بهتر می‌تواند به سه روش تحول‌آفرین رخ دهد:

  1. "نقض" سیستم‌های استغلالی و کنترلی: کارگران باید "مقاومت‌های میکرو" را اجرا کنند، مانند بازی با سیستم‌ها و فناوری‌هایی که روزمره زندگی‌شان را تعریف می‌کنند. اینطوری آنها می‌توانند عاملیت خود را اعلام کرده و مکانیسم‌های کنترل سرمایه‌داری را ضعیف کنند.
  2. دموکراتیزه کردن نوآوری: قدرت و کنترل نباید متعلق به "میراث‌داران" - مردان ثروتمند و سفیدپوست - باشد. با تلقی کاربران تکنولوژی هوشمند به عنوان شهروندان، نه مصرف‌کنندگان، و دریافت بازخورد و مشارکت آنها، تغییر می‌توان ایجاد کرد. افراد باید شفافیت و مسئولیت‌پذیری را از کسانی که سیستم‌های هوشمند را ایجاد می‌کنند، خواستار شوند.
  3. تبدیل کردن تکنولوژی هوشمند به یک مصلحت عمومی: باید اصرار کرد تا دولت‌ها "تولید اجتماعیاً مفید" را تامین کنند و به جای سهامداران خصوصی، سهامداران عمومی را انتخاب کنند.

داده‌ها سرمایه دیجیتال را زنده می‌کنند و باعث می‌شوند که شرکت‌های فناوری بزرگ آنها را انباشته کرده و جامعه را به بند اندازند و دموکراسی را سمی کنند. استراتژی پیشرو برای تغییر حاکمیت داده شامل دو مرحله است: "خواستن نظارت" و "خواستن مالکیت". نظارت نیازمند اصلاحات در قوانین است. قوانین ضد انحصاری، با ایجاد چالش برای تکنواقراضران، مورد استفاده قرار می‌گیرند.

"هنگامی که در مواجهه با انتخاب بین سازگاری با یک جامعه هوشمند و ساختن یک جهان احمقانه قرار می‌گیرید، گزینه دوم را انتخاب کنید."

داده‌ها به عنوان یک منبع ارزشمند در دنیای دیجیتال و نظام سرمایه‌داری، به طور گسترده توسط شرکت‌های فناوری جمع‌آوری و بهره‌برداری می‌شوند. این شرکت‌ها از داده‌ها برای بهره‌برداری اقتصادی، تحلیل رفتار کاربران، هدف‌گیری تبلیغاتی و افزایش ارزش اقتصادی خود استفاده می‌کنند. اما این رویکرد باعث به وجود آمدن مسائلی شده است که در حال حاضر در جامعه ما وجود دارند.
اعطای مالکیت بر داده به افراد، به آنها اجازه می‌دهد تا بر اطلاعات شخصی خود کنترل داشته باشند و از سودزایی آن بهره‌برداری کنند. این امر به شرکت‌ها، به ویژه شرکت‌های فناوری بزرگ، جلوی سودجویی و سوءاستفاده از داده‌ها را می‌گیرد. همچنین، این اقدام می‌تواند به بهبود جامعه کمک کند. با جمعیتی‌سازی داده‌ها به عنوان یک منبع مشترک، می‌توان بهتر شناسایی کسانی که در معرض آسیب‌پذیری قرار دارند، مثلاً در زمینه سلامت، تحصیلات، سیاست‌گذاری و رفاه اجتماعی. این اطلاعات می‌تواند به عنوان ابزاری برای بهبود سیستم‌های رفاه اجتماعی و کاهش نابرابری استفاده شود.
با تحویل داده‌ها به عنوان یک خدمات عمومی و مشترک، داده دیگر به عنوان ارز تجاری در بازار قابل معامله نخواهد بود. به جای آن، داده به عنوان یک امکانات عمومی مانند برق، آب یا برنامه‌های بهداشت عمل خواهد کرد. این به معنای این است که دسترسی به داده‌ها برای همه افراد در جامعه در دسترس است و تمامیت داده‌ها محافظت می‌شود. برای اطمینان از اینکه داده‌ها به درستی استفاده می‌شوند و بهبود جامعه را به همراه می‌آورند، می‌توان یک "مخزن داده" تشکیل داد که از سوی دولت یا موسسات عمومی اداره شود. شرکت‌ها که نیاز به دسترسی به داده دارند، باید معیارها و مقررات صحیحی را رعایت کنند و از ستخلفات محاسبه شده در صورت درخواست دسترسی به داده‌ها برای بهبود جامعه، پاداش داده شوند.
توزیع عادلانه مزایای داده‌ها نیز بسیار مهم است. در حال حاضر، مزایای اقتصادی و قدرتی داده‌ها به طور نامتوازن در جامعه توزیع می‌شود. با تساوی توزیع مزایا، امکانات بیشتری برای پیشرفت و توسعه همه افراد فراهم می‌شود و پتانسیل کامل داده‌ها به طور عادلانه مورد بهره‌برداری قرار می‌گیرد.
در نهایت، این استراتژی یک رویکرد پیشرو و پیشگامانه برای تغییر حاکمیت داده است که به جامعه کمک می‌کند در مقابل تسلط شرکت‌های فناوری و اثرات منفی آنها بر دموکراسی مقاومت کند.

درباره جتان سادوسکی

جتان سادوسکی یک محقق و عضو پژوهشی در آزمایشگاه تحقیقات فناوری‌های نوظهور در دانشگاه موناش در ملبورن، استرالیا است. او در زمینه سیاست‌های فناوری فعالیت می‌کند و مقالات و نوشته‌های خود را در مجلات معتبری مانند The Guardian، OneZero و Real Life منتشر می‌کند.
سادوسکی به صورت خاص در مورد سیاست‌ها و ابعاد سیاسی فناوری‌های نوظهور می‌نویسد. او به بررسی تأثیرات اجتماعی، اقتصادی و سیاسی فناوری‌هایی مانند هوش مصنوعی، اینترنت اشیا، تحلیل داده و سایر تکنولوژی‌های نوظهور می‌پردازد. او تلاش می‌کند تا به ابعاد قدرت، کنترل و نابرابری در استفاده از فناوری‌های نوظهور پرداخته و تحلیل‌هایی کامل و بنیادین ارائه دهد.
علاقه‌مندی‌های سادوسکی در مورد سیاست‌های فناوری شامل مسائلی مانند حریم خصوصی، امنیت داده، تأثیرات اجتماعی و اخلاقی فناوری‌ها، تأثیرات اقتصادی و نابرابری‌هایی که باعث می‌شوند، و نقش تنظیمات و سیاست‌های عمومی در فناوری‌های نوظهور است.
با مطالعه مقالات و نوشته‌های سادوسکی، می‌توان درک عمیق‌تری از تأثیرات و چالش‌های اجتماعی و سیاسی مرتبط با تکنولوژی‌های نوظهور پیدا کرد و بحث‌های مفیدی درباره آینده فناوری و نحوه تأثیرگذاری آن بر جامعه و جوامع در سراسر جهان داشت.