عنوان مقاله: Affirming Entrepreneurship: The Best Hope for Organizations

نویسندگان: Shelley Morrisette و A.R. Thurik

مجله: Journal of Business Venturing Insights

سال انتشار: 2019

مقاله "Affirming Entrepreneurship: The Best Hope for Organizations" به بررسی نقش کارآفرینی در سازمان‌ها می‌پردازد. در این مقاله، نویسندگان به بررسی مزایای کارآفرینی در سازمان‌ها و نیز موانعی که ممکن است باعث محدود شدن کارآفرینی در سازمان‌ها شود، می‌پردازند.

در بخش اول، نویسندگان به معرفی مفهوم کارآفرینی در سازمان‌ها و نقش آن در رشد و توسعه سازمان‌ها پرداخته‌اند. آن‌ها بر این باورند که کارآفرینی می‌تواند به عنوان یک راهکار برای افزایش عملکرد سازمان، ایجاد رقابت‌پذیری بیشتر و بهبود فرآیندهای کسب‌وکار مورد استفاده قرار گیرد.

در بخش دوم، نویسندگان به بررسی موانعی که ممکن است باعث محدود شدن کارآفرینی در سازمان‌ها شوند، می‌پردازند. آن‌ها از مشکلاتی همچون عدم وجود فرهنگ کارآفرینی در سازمان، محدودیت‌های سازمانی، عدم پشتیبانی مدیریتی و عدم تناسب بین اهداف سازمان و کارآفرینی یاد می‌کنند.

در بخش سوم، نویسندگان به بررسی راهکارهایی که می‌تواند باعث افزایش کارآفرینی در سازمان‌ها شود، می‌پردازند. آن‌ها بر این باورند که برای ایجاد فرهنگ کارآفرینی در سازمان، می‌توان از روش‌هایی همچون ایجاد زمینه‌هایی برای ارائه ایده‌های جدید، شناسایی و تشویق کارآفرینان درون سازمان، ایجاد امکانات و ابزارهای مالی و مدیریتی برای حمایت از کارآفرینان و توسعه فرآیندهای کسب‌وکار استفاده کرد.

در نهایت، نویسندگان به اهمیت ایجاد فرهنگ کارآفرینی در سازمان‌ها و ارتباط آن با عملکرد سازمانی و مزایای آن برای سازمان و کارکنان آن اشاره می‌کنند. آن‌ها بر این باورند که بهبود فرهنگ کارآفرینی در سازمان‌ها، می‌تواند به عنوان یک راهکار موثر برای افزایش

کارآفرینی: نگاهی نزدیک

مقاله "کارآفرینی: نگاه نزدیک" به بررسی مفهوم کارآفرینی و نقش آن در اقتصاد و جامعه می پردازد. در این مقاله، نویسنده به بررسی تعریف کارآفرینی، ویژگی های کارآفرینان، مزایای کارآفرینی برای اقتصاد و جامعه، و نقش کارآفرینی در توسعه پایدار می پردازد.
ابتدا، نویسنده به تعریف کارآفرینی و ویژگی های کارآفرینان می پردازد. کارآفرینی به عنوان فرآیند شناسایی فرصت های کسب و کار، تصمیم گیری برای بهره برداری از آن ها، ایجاد و مدیریت یک کسب و کار جدید، توسعه آن و ایجاد ارزش و ثروت برای خود و دیگران تعریف می شود. ویژگی های کارآفرینان شامل خلاقیت، انعطاف پذیری، پیش بینی، تصمیم گیری، پشتکار و رهبری است.
سپس، نویسنده به بررسی مزایای کارآفرینی برای اقتصاد و جامعه می پردازد. مزایای کارآفرینی شامل ایجاد اشتغال، ایجاد ارزش اقتصادی، توسعه فناوری، افزایش رقابت و بهبود کیفیت محصولات و خدمات است. همچنین، کارآفرینی می تواند باعث ایجاد توسعه پایدار، افزایش سطح رفاه، و بهبود شرایط اجتماعی و محیطی شود.
در ادامه، نویسنده به بررسی نقش کارآفرینی در توسعه پایدار می پردازد. او بر این باور است که کارآفرینی می تواند به عنوان یک ابزار موثر برای توسعه پایدار استفاده شود. به عنوان مثال، کارآفرینان می توانند با ایجاد کسب و کارهایی که از منابع طبیعی استفاده می کنند و بهبود کیفیت محیط زیست، به توسعه پایدار کمک کنند. همچنین، کارآفرینان می توانند با ایجاد کسب و کارهایی که به محیط زیست و جامعه محلی خود احترام می گذارند، به توسعه پایدار کمک کنند.
در نهایت، نویسنده به اهمیت توسعه فرهنگ کارآفرینی در جامعه و ایجاد شرایط مناسب برای کارآفرینی و جذب کارآفرینان تاکید می کند. به عنوان مثال، دانشناوری و تقویت سیاست های حمایتی و آموزشی برای کارآفرینان می تواند به توسعه کارآفرینی در جامعه کمک کند. همچنین، ایجاد فرهنگ کارآفرینی در جامعه و تشویق جوانان به کارآفرینی، می تواند به ایجاد اشتغال، توسعه اقتصادی و بهبود شرایط جامعه کمک کند.
 مقاله  به بررسی مفهوم کارآفرینی، مزایای آن برای اقتصاد و جامعه، نقش آن در توسعه پایدار، و اهمیت توسعه فرهنگ کارآفرینی در جامعه می پردازد.

کارآفرینی: ضد فرضیه مدیریتی کسالت بار

به منظور حفظ جایگاه رقابتی سازمان‌ها، مدیران باید به واقعیت اینکه فاقد استعداد کارآفرینی هستند، پذیرش کنند و تلاش داشته باشند تا از فرصت‌های واقعی که در دسترس هستند، استفاده کنند. همچنین، قدرت تخیل، الهام و نوآوری نیز برای مدیران بسیار مهم هستند.

استفاده از فرصت‌های واقعی می‌تواند به سازمان‌ها کمک کند تا رویکردی مبتنی بر همکاری و هماهنگی با دیگران برای تحقق اهداف خود اتخاذ کنند. همچنین، تلاش برای ایجاد فضایی برای خلاقیت و نوآوری می‌تواند به مدیران و کارکنان کمک کند تا ایده‌های جدید و نوآورانه را به سازمان بیاورند و به رشد و توسعه سازمان کمک کنند.

در نهایت، قدرت تخیل، الهام و نوآوری نیز برای مدیران بسیار مهم هستند. این صفات می‌توانند به مدیران کمک کنند تا بهتر بفهمند چه چیزی مشتریانشان را به دنبال دارند و چگونه می‌توانند به بهترین شکل به نیازهای آن‌ها پاسخ دهند. همچنین، قدرت تخیل و الهام می‌تواند باعث شود که مدیران به دنبال راهکارهای جدید و نوآورانه برای مشکلات و چالش‌های سازمان باشند.

بنابراین، استفاده از فرصت‌های واقعی و قدرت تخیل، الهام و نوآوری می‌تواند به مدیران کمک کند تا جایگاه رقابتی سازمان‌های خود را حفظ کنند و به رشد و توسعه سازمان کمک کنند.

در سال 1980، شرکت IBM با داشتن بازاری بسیار بزرگ در صنعت کامپیوتر، قصد داشت تا یک سیستم عامل جدید برای کامپیوترهای شخصی خود توسعه دهد. در همین زمان، شرکت مایکروسافت با سیستم عامل DOS به بازار وارد شده بود و در حال توسعه آن بود. شرکت IBM در این بین به دنبال یک سیستم عامل جدید برای کامپیوترهای شخصی خود بود و به مایکروسافت پیشنهاد همکاری در این زمینه را داد.
برای مثال:
در ابتدا، مایکروسافت به عنوان یک شرکت کوچک، نتوانست به اندازه کافی توانایی پشتیبانی از سیستم عامل IBM را داشته باشد. بنابراین، آن‌ها به شرکتی به نام SCP (Seattle Computer Products) مراجعه کردند تا یک سیستم عامل برای IBM توسعه دهند. در نهایت، مایکروسافت با خریدن حقوق SCP بر روی سیستم عامل DOS که در ابتدا برای IBM توسعه داده شده بود، موفق شد یکی از محصولات مهم خود را ایجاد کند.
اما در ادامه، IBM به دلیل نداشتن توافقی محکم با مایکروسافت، به همراه شرکت‌های دیگری همچون Apple و Commodore، به سمت سیستم عاملهای دیگری همچون Macintosh و Amiga روی آوردند. در نهایت، مایکروسافت با سیستم عامل DOS و سپس ویندوز، موفق شد که در بازار کامپیوترهای شخصی به یکی از بزرگترین شرکت‌های صنعت کامپیوتر تبدیل شود، در حالی که IBM به دلیل عدم توانایی در توسعه سیستم عامل خود، بازار را به هم داد.
بنابراین، داستان عدم همکاری بین IBM و مایکروسافت در سال 1980، نشان می‌دهد که چگونه یک تصمیم اشتباه می‌تواند تاثیر بسیار زیادی در بازار و شرکت‌هایی که در آن فعالیت می‌کنند، داشته باشد. در این مورد، تصمیم اشتباه IBM در عدم همکاری با مایکروسافت، باعث شد که مایکروسافت به یکی از بزرگترین شرکت‌های صنعت کامپیوتر تبدیل شود و IBM به دلیل عدم توانایی در توسعه سیستم عامل خود، بازار را به هم داد.

درخواست برای عمل

فرضیه مدیریتی کسالت بار در نظر گرفته می شود، به این معنی که کارآفرینان به دنبال فرصت های نوآورانه هستند و به جای پیروی از فرضیات مدیریتی موجود، به دنبال کشف و ایجاد راهکارهای جدید هستند.

کارآفرینی به طور معمول با خلاقیت، انعطاف پذیری، پیش بینی، تصمیم گیری، پشتکار و رهبری مرتبط است. این ویژگی ها به کارآفرینان کمک می کنند تا به دنبال فرصت های جدید باشند و با توجه به شرایط متغیر، به شکلی خلاقانه و موثر به آن ها پاسخ دهند.

به عنوان مثال، یک شرکت بزرگ ممکن است به دلیل ساختار سنتی خود، قادر به تغییر در سریعترین زمان ممکن نباشد. اما یک کارآفرین که در حوزه ای خاص فعالیت می کند، به دلیل انعطاف پذیری و خلاقیت خود، می تواند با سرعت واکنش نشان دهد و به سرعت به تغییرات بازار و شرایط جدید سازگار شود.

بنابراین، کارآفرینی به عنوان یک ضد فرضیه مدیریتی کسالت بار در نظر گرفته می شود، زیرا کارآفرینان به دنبال فرصت های نوآورانه هستند و به جای پیروی از فرضیات مدیریتی موجود، به دنبال کشف و ایجاد راهکارهای جدید هستند.

گنجاندن کارآفرینی در برنامه های دانشگاهی به ویژه در رشته های مرتبط با کسب و کار، می تواند به ایجاد اعتبار در آموزش دانشگاهی کمک کند. در حال حاضر، کارآفرینی به عنوان یکی از مهمترین عوامل در ایجاد اشتغال و رشد اقتصادی در سطح جهان شناخته شده است. بنابراین، آشنایی دانشجویان با مفاهیم و اصول کارآفرینی و توانایی های لازم برای راه اندازی و مدیریت یک کسب و کار، می تواند به بهتر شدن شانس های شغلی آنها و همچنین توسعه اقتصادی کشور کمک کند.

همچنین، آموزش کارآفرینی به دانشجویان، می تواند به آنها کمک کند تا مهارت های مورد نیاز برای راه اندازی و مدیریت کسب و کار را به دست آورند. این شامل مهارت هایی مانند برنامه ریزی، مدیریت زمان، مدیریت مالی، بازاریابی، نوآوری و خلاقیت، مهارت های ارتباطی و رهبری، مهارت های فنی و غیره می شود.

بنابراین، گنجاندن کارآفرینی به عنوان یکی از دروس در برنامه های دانشگاهی، می تواند به دانشجویان کمک کند تا بهترین استفاده را از تحصیلات خود ببرند و به عنوان کارآفرینان موفق در آینده شغل خود را پیدا کنند. همچنین، این کار می تواند باعث ایجاد فرهنگ کارآفرینی در جامعه دانشگاهی شود و باعث توسعه اقتصادی و ایجاد شغل در کشور شود.