تئوری مالی به عنوان یکی از حوزه‌های مهم در علوم اقتصادی، در دهه‌های پسین توسعه و شکل‌گیری یافته است. تئوری مالی به بررسی رفتار بازارهای مالی، نحوه شکل‌گیری قیمت‌ها، روش‌های تعیین ارزش دارایی‌ها و ارتباط میان ریسک و بازدهی مالی می‌پردازد. در ادامه، به مروری بر تاریخچه تئوری مالی می‌پردازیم:

در دهه ۱۹۵۰، هری مارکوویتز، پدر تئوری مدرن سرمایه‌گذاری، نظریه‌ای مبتنی بر این فرضیه مطرح کرد که سرمایه‌گذاران با توجه به ریسک و بازدهی، سعی می‌کنند نسبت به دیگر سرمایه‌گذاران بازدهی بیشتری داشته باشند. این نظریه با ارائه مفاهیمی مانند تنوع، جذب‌ناپذیری ریسک و رابطه بین بازدهی و ریسک، به عنوان یکی از مبانی تئوری مالی شناخته شده است.

در دهه ۱۹۶۰، جیمز توبین و ویلیام شارپ نظریه تعیین قیمت‌های اوراق بهادار را مطرح کردند. آن‌ها به این نتیجه رسیدند که قیمت اوراق بهادار به صورت برآورد شده ارزش آینده است، و این ارزش آینده باید با در نظر گرفتن ریسک و بازدهی کلی مورد بررسی قرار گیرد.

در دهه ۱۹۷۰، ایده نظریه بازارهای کامل توسط یوجین فاما و کنیت فرنچ مطرح شد. آن‌ها به این نتیجه رسیدند که در بازارهای کامل، هیچ عاملی نمی‌تواند با استفاده از اطلاعات عمومی و بازی‌های قیمتی، بازدهی بیشتری نسبت به بازار کل بدست آورد. این نظریه تأثیر بسزایی در توسعه تئوری مالی داشت.

در دهه ۱۹۹۰، رابرت مرتن و مایرون شوولز تئوری تأیید شده بازارها را مطرح کردند. آن‌ها به این نتیجه رسیدند که بازارهای مالی تمایل دارند به صورت بازدهی کامل کار کنند، با این حال، ممکن است در برخی شرایط خاص، بازارها به شکل ناقص

تئوری های پایه ی مالی

تئوری نمایندگی در واقع یک تئوری قراردادی است که به تحلیل روابط بین نمایندگان (مثلاً مدیران شرکت) و مالکان (سهامداران) می‌پردازد. این تئوری معتقد است که نمایندگان در واقع به نمایندگی از سهامداران، تصمیماتی را اتخاذ می کنند که برای سود سهامداران مناسب است. این تئوری به عنوان یکی از تئوری های پایه مالی، در بسیاری از تحلیل های مرتبط با سهام و شرکت ها استفاده می‌شود.

تئوری بازار کارا به عنوان یکی دیگر از تئوری های پایه مالی، به تحلیل عوامل تعیین کننده قیمت در بازارهایی با عدم اطمینان می‌پردازد. در این تئوری، فرض می‌شود که بازار با توجه به اطلاعات موجود، همیشه به تعادل می‌رسد. بنابراین، تحلیل قیمت در این تئوری بر اساس رفتار تعادلی در بازار صورت می‌گیرد.

تئوری پرتفلیو نیز به تحلیل روش های بهینه سازی پرتفوی اوراق بهادار پرداخته و به بهبود عملکرد سرمایه گذاری می‌پردازد. در این تئوری، بهینه سازی پرتفوی سرمایه گذاری بر اساس نسبت بهره به ریسک صورت می‌گیرد.

تئوری قیمت گذاری دارائی های سرمایه‌ای نیز به تحلیل عوامل تعیین کننده قیمت در شرایط عدم اطمینان می‌پردازد و به بررسی نقش عواملی مانند اطلاعات، عدم اطمینان و ریسک در تعیین قیمت دارائی های سرمایه‌ای می‌پردازد.

تئوری قیمت گذاری اوراق اختیار معامله نیز به تحلیل عوامل تعیین کننده قیمت در مطالبات مشروط مانند برگ اختیار خرید و اوراق قرضه ی شرکتی می‌پردازد. در این تئوری، فرض می‌شود که قیمت این مطالبات مشروط بر اساس ارزش آن‌ها و درصد مطلوب بازدهی صورت می‌گیرد.

بازارهای سرمایه کارآ

بازارهای سرمایه کارآ نیز ویژگی‌هایی دارند که در مقابل بازارهای سرمایه کامل می‌توان آنها را بررسی کرد:

-1 وجود اصطکاک در معاملات: در بازارهای سرمایه کارآ، هزینه‌هایی همچون هزینه‌های تراکنش و کارمزد وجود دارد که ممکن است برخی از سرمایه‌گذاران را از ورود به بازار بازدارد.

-2 وجود رقابت و تأثیر قیمت‌ها: در بازارهای سرمایه کارآ، تعدادی از سرمایه‌گذاران ممکن است توانایی رقابت با دیگران را نداشته باشند و برخی دیگر نیز ممکن است قیمت‌ها را تحت تأثیر قرار دهند.

-3 عدم توزیع کامل اطلاعات: در بازارهای سرمایه کارآ، اطلاعات ممکن است به صورت ناقص یا ناهمگون توزیع شود و به‌طور کلی، تمامی سرمایه‌گذاران از اطلاعات کامل و دقیقی برخوردار نباشند.

-4 رفتارهای ایراسیونی سرمایه‌گذاران: در بازارهای سرمایه کارآ، برخی از سرمایه‌گذاران ممکن است تحت تأثیر عوامل احساسی یا رفتارهای گروهی قرار گیرند و تصمیمات منطقی نگیرند.

با توجه به این تفاوت‌ها، بازارهای سرمایه کارآ به صورت محدودی به بازارهای سرمایه کامل نزدیک هستند، اما با این حال، هر دو بازار اهمیت بسزایی در اقتصاد و سرمایه‌گذاری دارند.

اشکال مختلف کارآیی

در واقع، شکل‌های کارآیی بازارهای سرمایه که توسط فاما مطرح شده‌اند، نشان می‌دهند که در بازارهای سرمایه کارآ، کارآیی بازار به شکل متفاوتی می‌تواند تعریف شود:

- شکل ضعیف بازار کارآ (Efficient Market Hypothesis Weak Form): در این شکل کارآیی بازار، اطلاعات قیمتی گذشته در بازار در نظر گرفته می‌شود و هیچ گونه بازده اضافی قابل دست‌یابی نیست. در واقع، این شکل کارآیی بازار به این معنی است که هرگونه تحلیل فنی و تحلیل بنیادی برای پیش‌بینی بازده آینده با استفاده از اطلاعات قیمتی گذشته، بی‌فایده است.

- شکل نیمه قوی بازار کارآ (Efficient Market Hypothesis Semi-Strong Form): در این شکل کارآیی بازار، هرگونه اطلاعات عمومی و عموماً دسترسی آسان به اطلاعات، از جمله اخبار و اطلاعات شرکتی، در بازار در نظر گرفته می‌شود. به عبارت دیگر، هرگونه بازده اضافی قابل دست‌یابی با استفاده از اطلاعات عمومی وجود ندارد و هیچ گونه استفاده از این اطلاعات برای پیش‌بینی بازده آینده ممکن نیست.

- شکل قوی بازار کارآ (Efficient Market Hypothesis Strong Form): در این شکل کارآیی بازار، تمامی اطلاعات موجود در بازار، از جمله اطلاعات عمومی و خصوصی، در نظر گرفته می‌شود و هیچ گونه بازده اضافی قابل دست‌یابی نیست. به عبارت دیگر، در این شکل کارآیی بازار، هیچ گونه دانش خصوصی و هیچ کسی نمی‌تواند با استفاده از اطلاعات خصوصی به بازده‌های اضافی دست‌یابی کند.