نظریههای مدیریت نئوکلاسیک مجموعهای از نظریههایی هستند که در دهه ۱۹۵۰ تا ۱۹۷۰ مطرح شدند و بر اساس آنچه که درباره مدیریت و سازمانها در دوره قبلی یعنی دوره کلاسیک آموخته شده بود، اصلاحاتی را انجام دادند. برخی از اصلیترین نظریههای مدیریت نئوکلاسیک به شرح زیر هستند:
1. نظریه پرداز (Contingency Theory): این نظریه این اعتقاد را دارد که هیچ روش یا سبک مدیریتی برای همه شرایط مناسب نیست و برای مدیریت بهینه باید بهشرایط و وضعیت خاص هر سازمان توجه کرد. بنابراین، مدیران باید برای هر مسئله خاص وضعیتی را تحلیل کرده و بهترین راهحل مدیریتی را انتخاب کنند.
2. نظریه مشارکت کننده (Participative Theory): این نظریه این اعتقاد را دارد که مشارکت کارکنان در تصمیمگیریهای سازمانی باعث افزایش تعهد و انگیزه آنها میشود. بنابراین، مدیران باید کارکنان را در فرآیند تصمیمگیریهای سازمانی شریک کنند.
3. نظریه تقویت (Reinforcement Theory): این نظریه این اعتقاد را دارد که رفتارهای مثبت و منفی در محیط سازمانی باعث تقویت یا ضعیف شدن رفتارهای کارکنان میشوند. بنابراین، مدیران باید با استفاده از تقویتهای مثبت، رفتارهای مطلوب را تشویق کنند و با استفاده از تقویتهای منفی، رفتارهای نامطلوب را کاهش دهند.
4. نظریه تعاملی (Interpersonal Theory): این نظریه این اعتقاد را دارد که روابط انسانی در سازمانها بسیار مهم هستند و باعث افزایش رضایت شغلی و انگیزه کارکنان میشوند. بنابراین، مدیران باید برای ساختن روابط مثبت و ارتباط حسن با کارکنان، از مهارتهای ارتباطی، ارتباطات مؤثر و شناخت بهتر شخصیتهای کارکنان استفاده کنند.
5. نظریه توسعه منابع انسانی (Human Resource Development Theory): این نظریه این اعتقاد را دارد که کارکنان باید به عنوان منابع ارزشمند شناخته شوند و باید برای بهبود شغلی و پیشرفت حرفهای شان آموزش داده شوند. بنابراین، مدیران باید با ارائه فرصتهای آموزشی و توسعه شغلی، کارکنان را تشویق به پیشرفت کنند.
6. نظریه مدیریت کیفیت کل (Total Quality Management Theory): این نظریه این اعتاد را دارد که کیفیت باید در تمامی فرایندهای سازمانی مورد توجه قرار گیرد و تمامی کارکنان باید به عنوان مسئول کیفیت در نظر گرفته شوند. بنابراین، مدیران باید فرآیندهای سازمانی را بهبود بخشیده و به عنوان رهبرانی که اهمیت کیفیت را در سازمان ترویج میدهند، عمل کنند.
7. نظریه توسعه سازمانی (Organizational Development Theory): این نظریه این اعتقاد را دارد که توسعه سازمانی فرایندی پویا و پیوسته است که برای بهبود عملکرد سازمان و افزایش کارایی آن، باید انجام شود. بنابراین،مدیران باید با توجه به تحولات درون و بیرونی سازمان، برای توسعه سازمانی و بهبود فرآیندهای آن، از روشهای فردی و گروهی استفاده کنند.
این نظریهها همگی سعی در بهبود عملکرد سازمان و ارتقای کیفیت کارکنان دارند و از رویکردهای متفاوتی برای دستیابی به این هدف استفاده میکنند.
مدیریت
دیدگاه خود را بنویسید