در طول ده سال گذشته، کارآفرینی اجتماعی به تدریج وارد دانشگاهها شده است، اما هنوز به طور گسترده وارد جریان اصلی نشده است. اولین دوره در زمینه کارآفرینی اجتماعی در سال ۱۹۹۴ توسط گرگ دیس در دانشگاه هاروارد آغاز شد. او در حال حاضر مرکز پیشبرد کارآفرینی اجتماعی در دانشکده کسب و کار فوکوآ در دانشگاه دوک را رهبری میکند. طبق «راهنمای منابع آموزشی کارآفرینی اجتماعی» که توسط دبی دی. براک از کالج Berea و آکادمی جهانی کارآفرینی اجتماعی آشوکا گردآوری شده است، امروزه تقریباً ۳۵۰ استاد در ۳۵ کشور چنین دورههایی را تدریس میکنند.
دانشگاههای برجستهای مانند دانشگاه هاروارد، دانشگاه نیویورک و دانشگاه آکسفورد، از طریق برنامههای بورسیه تحصیلی رقابتی، پژوهشگران علاقهمند به کارآفرینی اجتماعی را جذب میکنند. بسیاری از دانشکدههای کسب و کار برجسته، دورههای کارآفرینی اجتماعی را تدریس میکنند و مسابقات برنامهریزی سرمایهگذاری اجتماعی را برگزار میکنند. مؤسسه تاتا برای علوم اجتماعی اولین برنامه کارشناسی ارشد مدیریت بازرگانی (MBA) در زمینه کارآفرینی اجتماعی را در هند ایجاد کرده است. علاوه بر این، کارآفرینی اجتماعی در برنامههای درسی مدارس سیاستگذاری عمومی، آموزش، طراحی، برنامهریزی شهری، بهداشت عمومی، مددکاری اجتماعی، حقوق، مهندسی، علوم محیط زیست و فناوری ادغام شده است. همچنین در بسیاری از کالجهای محلی نیز پذیرفته شده است. محرک اصلی این تغییرات تقاضای دانشجویان بوده است.
در حال حاضر، کارآفرینی اجتماعی برنامه درسی استانداردی ندارد. شبکه دانشگاهی برای کارآفرینی اجتماعی، راهاندازیشده توسط آکادمی جهانی کارآفرینی اجتماعی آشوکا و مرکز اسکول برای کارآفرینی اجتماعی در دانشگاه آکسفورد، در حال ایجاد یک پلتفرم آنلاین برای گردآوری تحقیقات و مطالعات موردی از سراسر جهان است. این سوال که کارآفرینی اجتماعی را در کجا قرار دهیم و چگونه کارهایی را که در بسیاری از رشتههای دانشگاهی وجود دارد سازماندهی کنیم، یک چالش عملی ایجاد کرده است. در حال حاضر، این شبکه کارآفرینی اجتماعی را در علوم اجتماعی تحت رشته کارآفرینی قرار میدهد. بررسی نوآوری اجتماعی استنفورد، نوآوریهای MIT و مجله جدید کارآفرینی اجتماعی، به سردبیری الکس نیکولز از مرکز اسکول دانشگاه آکسفورد، در حال حاضر تنها مجلات موجود در این زمینه هستند. محققان همچنین در مجلات مدیریت، کارآفرینی، توسعه سازمانی یا سیاست عمومی کار خود را منتشر میکنند. برای انجام این کار، آنها باید ایدههای خود را با زبان آن رشتهها بیان کنند.
کارآفرینی اجتماعی به خوبی در مرزهای سنتی رشتههای دانشگاهی جای نمیگیرد. به عنوان مثال، کسی که به دنبال حل مشکلی در زمینه مراقبتهای بهداشتی است، ممکن است به دانش حمایتی از زمینههای دیگر مانند تاریخ، مدیریت و امور مالی نیاز داشته باشد. یک کارآفرین اجتماعی بالقوه در حالت ایدهآل باید بتواند در دانشکدههای مختلف تحصیل کند، به علاوه فرصت کسب اعتبار از طریق آزمایشهای عملی را داشته باشد.
یک ساختاری که این امکان را فراهم میکند، برنامه رینولدز در زمینه کارآفرینی اجتماعی در دانشگاه نیویورک است که اولین برنامه بورسیه تحصیلی بین رشتهای در سراسر دانشگاه در این زمینه است. این ابتکار پیشگامانه که در دانشکده تحصیلات تکمیلی خدمات عمومی رابرت اف واگنر مستقر است، برای دانشجویان کارشناسی و کارشناسی ارشد از هر دانشکده و رشتهای باز است. این برنامه برای پیمودن مسیرهای سیاسی پرچالش یک موسسه دانشگاهی، بر حمایت سطح بالای رئیس دانشگاه حساب میکند. مرکز رهبری عمومی در دانشکده دولتی کندی هاروارد نیز از بنیاد کاترین بی رینولدز برای توسعه برنامه بورسیه تحصیلی در زمینه کارآفرینی اجتماعی حمایت دریافت کرد. برنامه هاروارد به طور خاص برای شکلدهی به متخصصان خدمات عمومی کارآفرین طراحی شده است. این برنامه همچنان برای دانشجویان دانشکدههای تحصیلات تکمیلی دولتی، آموزش و پرورش و بهداشت عمومی باز است.
دانشگاههای متعددی از جمله کلمبیا، استنفورد، دانشگاه میشیگان، دانشگاه ناوارا اسپانیا و دانشگاه ژنو در سوئیس با گروههایی مانند آشوکا، اکوینگ گرین، نیو پرافیت، بنیاد اسکول و بنیاد شواب برای کارآفرینی اجتماعی مشارکت کردهاند. این مشارکتها دانشجویان، اعضای هیئت علمی و کارآفرینان اجتماعی را به طور مرتب با هم در ارتباط قرار میدهد.
یکی از ابتکارات جدید آشوکا با دانشگاهها، آشوکا یو، با همکاری دانشجویان، اعضای هیئت علمی و کارکنان در دانشگاههای کورنل، جانز هاپکینز، جرج میسون و دانشگاه مریلند آغاز شد تا به دانشجویان کمک کند تا چگونگی پیشبرد تغییرات و تقویت آموزش و پژوهش کارآفرینی اجتماعی را بیاموزند. آشوکا در حال حاضر در حال ایجاد شبکهای از چنین پردیسهایی است - که منجر به حل مشترک مشکلات و ادغام این نوع یادگیری در آموزش استاندارد دانشگاه میشود - به طوری که مدارس به جای صرفاً فارغالتحصیل کردن، بر هدف پرورش عاملان تغییر جهتگیری کنند.
این مشارکتهای جدید دانشگاهی-عملکردی برای ایجاد تحقیق در بسیاری از زمینهها مورد نیاز است. برخی از مسائل فوری شامل یافتن راههای بهتر برای ارزیابی تأثیر، تأثیرگذاری بر سیاستهای عمومی، پرورش رهبران اجتماعی کارآفرین، تأمین مالی و ارتقای سازمانها و انتشار نوآوریهای اجتماعی است. همچنین مسئله چگونگی پیشبرد تغییرات رفتاری و نگرشی در سازمانها و کسبوکارهای بزرگ - عمل کارآفرینی درون سازمانی - نیاز به بررسی دقیقتری دارد.
دانشگاهها زمینهها و مشاغل جدید را مشروعیت میبخشند. آنها دانشجویان را در مقاطع حساس زندگیشان در معرض مسیرهای مختلف قرار میدهند. آنها دیدگاهی مستقل به ارمغان میآورند که میتواند چشماندازی وسیعتر و بلندمدتتر از متخصصان در هر زمینهای ارائه دهد. دانشگاهها به خوبی موقعیت دارند تا به عنوان انکوباتورهایی برای نوآوریهای اجتماعی به رهبری دانشجویان یا اعضای هیئت علمی عمل کنند. آنها میتوانند آزمایشگاههای تغییر اجتماعی برای ارزیابی دقیقتر آزمایشهای اجتماعی ایجاد کنند، همانطور که MIT با آزمایشگاه اقدام علیه فقر انجام داده است. (برای جذب کارآفرینان درونسازمانی بیشتر، دانشگاهها همچنین باید جایگزینهایی برای مسیر شغلی «انتشار بده یا نابود شو» ارائه دهند.)
الگوهای حل مسئله و بینشهای حاصل از حوزه کارآفرینی اجتماعی تنها با عقبنشینی قابل درک است. دانشگاهها باید در گردآوری این دانش، طبقهبندی و تحلیل آن و انتشار آن برای استفاده افراد از آموزهها پیشگام باشند. تنها 2 درصد از جمعیت جهان تحصیلات دانشگاهی دریافت میکنند. اگر قرار است ایدههای مهم به طور گسترده منتشر شوند، کسانی که از دسترسی برخوردارند باید دانش خود را با 98 درصد دیگر به اشتراک بگذارند. در زمانی که بسیاری از پژوهشگران احساس میکنند تحقیقات دانشگاهی از اولویتهای اجتماعی جدا شده است، مطالعه کارآفرینی اجتماعی فرصتهای جدیدی را برای دانشگاهها برای پاسخگویی به نیازهای حیاتی جهانی فراهم میکند.
پل لایت در حین انجام تحقیقات برای کتاب خود «در جستجوی کارآفرینی اجتماعی»، 131 سازمان اجتماعی با عملکرد بالا را مورد بررسی قرار داد و دریافت که موفقیت آنها کمتر به شخصیت بنیانگذارانشان و بیشتر به کاربرد منظم رهبری (قابل آموزش) و مهارتهای کارآفرینی بستگی دارد. تحقیقات او نشان میدهد که کالجها و دانشگاهها در واقع میتوانند دانشجویان را برای فکر و رفتار مانند نوآوران بهتر آماده کنند. گروههایی مانند StartingBloc، مؤسسه اقدام تحولآفرین و مؤسسه تازهتأسیس Unreasonable Institute به این نیاز در بین دانشجویان منتخب و متخصصان جوان پاسخ میدهند. مدلهای آنها باید الگوبرداری و به طور گستردهتری در برنامههای دانشگاهی ادغام شوند.
برای توسعه نظاممندتر کارآفرینان اجتماعی، دانشگاهها میتوانند صندوقهای نوآوری برای تشویق دانشجویان به تغییرسازی و تحریک همکاری با سازمانهای اجتماعی پیشرو ایجاد کنند. آنها میتوانند از محیط اطراف خود به عنوان آزمایشگاهی برای حل مشکلات اجتماعی استفاده کنند، همانطور که دانشگاههای اعطا کننده زمین از کارکنان «توسعه» برای تبدیل تحقیقات دانشگاهی به کاربردهای عملی که نیازهای کشاورزان، مهندسان، خانوادهها و کسبوکارها را در ایالت محل دانشگاه برآورده میکند، استفاده میکنند. دانشگاهها همچنین میتوانند دورههایی را ارائه دهند که در آن دانشجویان ایدههای خود را اجرا کنند، راهنمایی و بازخورد دریافت کنند و از طریق عمل یاد بگیرند، همانطور که دستیاران پزشکی از آموزش عملی در بیمارستانها یاد میگیرند.
دانشجویان نیز باید در شکلدهی برنامه درسی مشارکت داشته باشند. امروزه، بسیاری بر این اصرار دارند که دورههای برنامهریزی شهری، کسبوکار، طراحی و سایر رشتهها به مسائل زیستمحیطی و اجتماعی رسیدگی کنند. Net Impact، انجمنی متشکل از بیش از 10000 دانشجوی MBA و فارغالتحصیل با دغدغههای اجتماعی، از چنین تغییراتی در دانشکدههای بازرگانی حمایت میکند. برخی از دانشگاهها با این موضوع موافقت کردهاند، اما معمولاً با افزودن دورههای اختیاری در تجارت پایدار یا طراحی به جای اصلاح دورههای اصلی در، مثلاً، امور مالی یا بازاریابی (که معمولاً پایداری را نادیده میگیرند) این کار را انجام میدهند. این موارد معمولاً در پاسخ به تقاضای دانشجویان یا به دلیل اصرار یک حامی داخلی اضافه میشوند. دانشگاهها میتوانند با اتخاذ رویکرد مدارسی مانند مؤسسه تحصیلات تکمیلی Bainbridge و دانشکده تحصیلات تکمیلی Presidio، که پایداری را در همه دورهها ادغام میکنند، تغییرات اساسی را ایجاد کنند.
یکی از آموزههای کارآفرینی اجتماعی این است که ویژگیهای شخصیتی رهبران، تمایل به بازتاب در مؤسساتی دارد که آنها میسازند. سازمانهایی که از کارآفرینان اجتماعی حمایت میکنند، به دنبال سطوح بالای صداقت و اعتماد در نامزدهای خود هستند. چنین افرادی نه تنها به احتمال زیاد سازمانهایی را تأسیس میکنند که منافع اجتماعی به همراه دارند، بلکه در جذب و حفظ حامیان نیز موفقتر هستند. با درک این واقعیت، دانشگاههایی که برنامههایی در زمینه کارآفرینی اجتماعی دارند، اغلب یک مؤلفه اجتماعی و عاطفی را در برنامههای خود جای میدهند که به دانشجویان کمک میکند تا انگیزههای خود را بررسی کنند، با ترسها و ناامنیها مقابله کنند و منابع تاب آوری را کشف کنند. آنها همچنین با تقویت حس جامعه در میان دانشجویان، از آنها حمایت میکنند.
دانشگاهها از جمله قدیمیترین مؤسسات ماندگار جهان هستند. آنها به کندی و به ندرت به طور داوطلبانه تغییر میکنند. از آنجا که اداره آنها بسیار پرهزینه است، دوست دارند فارغالتحصیلانشان در زمینههای پردرآمد موفق شوند تا بتوانند با سخاوت به دانشگاه محل تحصیل خود کمک کنند. بنابراین، برای متقاعد کردن آنها به اولویت دادن به کار آموزش رهبران تغییر اجتماعی، تلاش جدی، به ویژه از سوی دانشجویان، لازم است.
دیدگاه خود را بنویسید