دنیای روزنامهنگاری در حال گذر از یک تحول عمیق است. با کاهش تعداد خوانندگان و بینندگان، منابع سنتی رسانهای، بهویژه روزنامهها و برنامههای خبری شبکهای، با افت شدید روبرو هستند. در سال ۲۰۰۹، بیش از صد روزنامه آمریکایی تعطیل شدند یا انتشار نسخه چاپی خود را متوقف کردند. حتی بقای نسخه چاپی غول دنیای روزنامهنگاری، یعنی نیویورک تایمز، همچنان در هالهای از ابهام قرار دارد. با مهاجرت مخاطبان به رسانههای آنلاین و کابلی، شکل و نحوه تأمین مالی منابع خبری آینده، نامشخص است.
یکی از تغییراتی که کارآفرینی اجتماعی میتواند به آن کمک کند، مشروعیت بخشیدن به دستهای از اخبار است که بر راهحلها تمرکز دارند. اخبار جریان اصلی امروز تحت سلطه اطلاعات مربوط به مشکلات و گزارشهای درگیری قرار دارد. بیشتر فعالیتهای انجامشده در حوزه کارآفرینی اجتماعی از دید عموم پنهان میماند. بهعنوان مثال، بانک گرامین را در نظر بگیرید که میتوان گفت مشهورترین سازمان ضدفقر در جهان است. در طول سه دهه، نیویورکتایمز در ۸۴ مقاله به این بانک اشاره کرده است، که یکسوم آنها بعد از دریافت جایزه صلح نوبل توسط گرامین در سال ۲۰۰۶ بوده است. در مقابل، این روزنامه به ببرهای تامیل در ۸۰۰ مقاله و ارتش جمهوریخواه ایرلند در ۳۶۰۰ مقاله اشاره کرده است. عبارات «باندهای مواد مخدر» و «تیراندازی از داخل خودرو» هر کدام به حدود ۶۰۰ مقاله ارجاع میدهند. از سال ۱۹۸۱، تایمز به آشوکا در ۱۶ مقاله، بریک در ۷ مقاله، انجمن زنان خودفرما در ۸ مقاله و شوربانک در ۲۸ مقاله اشاره کرده است. تمام این سازمانها از برجستهترین نمونههای کارآفرینی اجتماعی در جهان به شمار میآیند و هر کدام بیش از سی سال است که به فعالیت مشغولاند. هر یک از آنها تجارب ارزشمندی در زمینه مبارزه با فقر و مشکلات دیگر دارند؛ تجربهای که در صورت درک بهتر، میتواند منجر به بهبود سیاستهای عمومی و کمک به دستیابی صدها سازمان اجتماعی به نتایج بهتر شود. اما سردبیران خبری که با پوشش منظم شرکتی بزرگ مانند IBM یا تیمی ورزشی مانند Yankees احساس راحتی میکنند، بر این باورند که نباید بیش از یک یا دو بار در سال در مورد یک سازمان اجتماعی مهم گزارش تهیه کنند.
با وجود راهحلها، معمولا به آنها در مقایسه با گزارشهای فساد در تجارت یا دولت، به عنوان اخبار فرعی یا "نرم" نگاه میشود. ماهیت روزنامهنگاری لزوماً اینگونه نیست که اخبار بهطور غالب منفی باشند. میتوان اخبار را به عنوان اطلاعات بیثباتکننده درنظر گرفت؛ اطلاعاتی که نشان میدهد فردا با امروز متفاوت خواهد بود و کارآفرینی اجتماعی قطعا وضع موجود را به هم میریزد. نقش اصلی یک مطبوعات آزاد، تأمین اطلاعات مورد نیاز شهروندان برای داشتن زندگی خوب و کمک به بهبود جامعه است. شهروندان نیاز دارند از فرصتها به اندازهی مشکلات باخبر باشند.
با این حال، به دلیل تعصبات فرهنگی و محدودیتهای ساختاری در درون سازمانهای خبری، روزنامهنگاران بهطور سیستماتیک، راهحلها را کم گزارش میدهند. روزنامهنگاران از اینکه به عنوان حامی معرفی شوند، میترسند. نقد رویدادهای دیروز از نظر حرفهای امنتر است تا قدردانی از ایدهای که ممکن است برای فردا نویدبخش باشد. کاهش بودجهی اتاقهای خبر، پوشش راهحلها را که اغلب نیازمند گزارش عمیقتری نسبت به داستانهای معمولی خبری هستند، دشوارتر کرده است. بدیهی است که اخبار منفی، به ویژه رسواییها و قتلها، روزنامه میفروشند. در نتیجه، ما چیزهای زیادی در مورد مشکلات جامعه میدانیم اما دربارهی اقداماتی که برای رفع آنها انجام میشود، اطلاعات کمی داریم. چالش امروز، پوشش صادقانهی حوزهی کارآفرینی اجتماعی است. رسانهها نقش حیاتی در قابل رویت کردن فعالیتهای حل مسئلهی اجتماعی جامعه دارند، همانطور که هر روز در حوزهی تجارت انجام میدهیم، باید نشان دهیم که کارآفرینان برجسته چه میکنند و صنایع چگونه در حال تکامل هستند.
این وضعیت در آستانهی تغییر است. در نظرسنجیها، مصرفکنندگان اخبار بهطور مداوم از وضعیت روزنامهنگاری ابراز نارضایتی میکنند. روزنامهنگاران نیز ناراضی هستند. اغلب، الزامات بازار در شرکتهای رسانهای بر دغدغهی منافع عمومی غلبه میکند. بسیاری از گزارشگرانی که با امیدهای فراوان برای بهبود جامعه وارد این عرصه شدند، اکنون برای وفادار ماندن به استانداردهای اخلاقی خود در تقلا هستند. روزنامهنگاران سرخورده یا تغییرات را از درون تحمیل خواهند کرد و یا سازمانهای رسانهای جدیدی را تأسیس میکنند.
تأثیرات بیثباتکنندهی رسانههای آنلاین، بسیار مورد بحث قرار گرفته است. کمتر به این موضوع پرداخته شده که شرکتهای خبری چگونه در حال وفق دادن خود با تغییر ذائقهی نسلی از مصرفکنندگان هستند که میخواهند از مشکلات و راهحلها مطلع شوند. دانشگاهها و کالجهای پیشرو، به تقاضای دانشجویان برای تغییر پاسخ دادهاند. شرکتهای هوشمند با ارائهی فرصتهای کاری و خدماتی معنادار، کارمندان جوان خود را حفظ میکنند. شرکتهای خبری باید به این نکته توجه کنند که هم روزنامهنگاران و هم مصرفکنندگان، مشتاق تغییراتی در ساختار و محتوای اخبار هستند که به آنها در برقراری مجدد ارتباط با فعالیتهای معنادار کمک کند.
کارآفرینی اجتماعی چشماندازی از داستانهای جذاب را ارائه میدهد. اینها فقط داستانهای قشنگ و سبکی برای سرگرمی یا پر کردن صفحات روزنامه در تعطیلات نیستند، بلکه اطلاعات حیاتی دربارهی نحوهی اعمال قدرت شهروندان برای بازسازی جامعه به شمار میروند. اینها داستانهایی دربارهی ایدههای جدید، مسیرهای شغلی جدید و نهادهای جدید هستند.
همانطور که اشاره شد، شاهد نشانههای اولیهی تغییر هستیم. منابع خبری جریان اصلی شروع به اختصاص اندکی توجه بیشتر به کارآفرینان اجتماعی کردهاند، هرچند هنوز با فرمت قدیمی خبرهای خوب و اغلب مرتبط با روز شکرگزاری یا کریسمس این کار را انجام میدهند. نمونههایی از این دست شامل قهرمانان سیانان، سریال کارآفرینان اجتماعی فرونتلاین/ورد، پروفایلهای پراکنده در ایبیسی، انبیسی نیوز، ۲۰/۲۰ و ۶۰ دقیقه، و مقالاتی دربارهی کارآفرینی اجتماعی در فست کمپانی، بیزنس ویک و اکونومیست، و همچنین گزارشهای روزنامهنگاران برجستهای مانند متیو بیشاپ، چریل داهل، آتول گوانده، تریسی کیدر، نیکلاس دی. کریستف، جی متیوز، تینا روزنبرگ و پل تاف که کارهای نوآوران اجتماعی را در زمینههای مختلف به رشتهی تحریر درآوردهاند، میشود. چندین مجلهی تخصصی نیز به نوآوری اجتماعی میپردازند، از جمله مجلات گود، اُد، یس! و فراتر از سود، و همچنین وبسایتهایی مانند گفتگوهای نوآوری اجتماعی، گریتتیوی، هافینگتون پست ایمپکت و change.org، جایی که ناتانیل ویتمور وبلاگ فوقالعادهای دربارهی کارآفرینی اجتماعی مینویسد.
نقش روزنامهنگاری در کمک به جامعه برای نوآورتر شدن، نقشی حیاتی است. کارآفرینان اجتماعی برای انتشار ایدههای جدید و به چالش کشیدن نگرشها و رفتارهای موجود، به رسانهای پاسخگو وابستهاند. با افزایش تعداد افرادی که درگیر ساخت راهحلها میشوند، آنها به اطلاعاتی نیاز دارند که به آنها در کارآمد بودن کمک کند. بنابراین، صنعت خبر به روزنامهنگاران بیشتری نیاز خواهد داشت که هم قصهگویان ماهری باشند و هم با سازوکار حل مسائل اجتماعی آشنا باشند. به روزنامهنگاران نیاز داریم که تشخیص دهند یک سازمان اجتماعی از «بازار» بهتر یا ضعیفتر عمل میکند. تشخیص درست، حیاتی خواهد بود. روزنامهنگاران امروزی میدانند کدام شرکتها در یک صنعت خاص رقابتیتر هستند و کدام سیاستمداران در حال انباشت قدرتاند، اما تعداد کمی میتوانند بگویند کدام سازمانهای اجتماعی در حال تغییر زندگی مردم هستند و کدامیک فقط پول را هدر میدهند. روزنامهنگاران باید نقش اصلی خود را از افشای مشکلات به افشای هر دو، هم مشکلات و هم فرصتها، گسترش دهند.
علاوه بر این، تعدادی از کارآفرینان اجتماعی با ایجاد پلتفرمهای جدید برای تولید و گردآوری اخبار و تقویت پاسخگویی عمومی، به متحول کردن روزنامهنگاری دست زدهاند. بسیاری از آنها در کشورهای در حال توسعهای فعالیت میکنند که از نظر تاریخی رسانههای ضعیفی داشتهاند. نمونههایی از این دست شامل لا سییا واسییا (صندلی خالی)، یک وبسایت خبری است که عملکرد قدرت سیاسی در کلمبیا را افشا میکند، و گراوندویوز که فضایی امن برای روزنامهنگاری شهروندی در شرایط سانسور شدید در سریلانکا فراهم میکند. برخی دیگر صداها را از منابع پراکنده جمعآوری میکنند. گلوبال وویسز آنلاین پوششهای خبری از سراسر جهان را به صورت چندزبانه و قابل جستجو درآورده است و نیو آمریکن مدیا به هزاران سازمان خبری قومی کوچک در ایالات متحده - به عنوان سریعترین بخش رو به رشد روزنامهنگاری آمریکا - کمک میکند تا مخاطبان گستردهتری پیدا کنند.
تعدادی دیگر از کارآفرینان اجتماعی در حال ساخت سیستمهای جدیدی برای ارزیابی روزنامهنگاری و نظارت دولتی هستند. دو نمونه از این دست نیوزتراست، یک سرویس مبتنی بر جامعه است که مقالات را بر اساس اعتبار و کیفیت و نه فقط محبوبیت رتبهبندی میکند، و پارلمانواچ، سایتی در آلمان که شهروندان را مستقیماً به نمایندگان مجلس متصل میکند و سطحی شگفتانگیز از شفافیت را تقویت میکند. چندین مورد از این ابتکارات از برنامهی اخبار و دانش آشوکا حمایت دریافت کردهاند، که در ابتدا توسط بنیاد جان اس. و جیمز ال. نایت تأمین مالی شد و برای پیشبرد کارآفرینی اجتماعی در حوزهی روزنامهنگاری طراحی شده است.
همانطور که تعداد بیشتری از روزنامهنگاران به پوشش عمیق کارآفرینی اجتماعی روی میآورند، این امر میتواند پوشش خبری در سایر حوزهها را نیز بهبود بخشد. یکی از درسهایی که کارآفرینان اجتماعی میتوانند به روزنامهنگاران بیاموزند این است که شکست برای نوآوری ضروری است. ارتکاب اشتباه و یادگیری از آنها تنها راه تضمینشده برای تولید ایدههای بهتر است. روزنامهنگاران حوزهی علم و تجارت این موضوع را درک میکنند، اما کسانی که نهادهای عمومی را پوشش میدهند، اغماض کمی نسبت به شکست قائلاند. آنها همچنین تمایزی بین شکستهای قابل اغماض (یعنی اشتباهاتی که بخشی از فرایند عادی حل مسئله هستند) و شکستهایی که ناشی از سهلانگاری یا بیکفایتی هستند، قائل نمیشوند. اگر کارآفرینان اجتماعی یا تجاری مانند مقامات دولتی تحت پوشش قرار میگرفتند، بسیار کمتحرکتر و جسورتر میشدند. روزنامهنگاران با پوشش جامعتر کارآفرینی اجتماعی، ممکن است به اهمیت اعمال نظارتی سفت و سخت اما بدون محدود کردن بیش از حد آزمایشگری بخش دولتی پی ببرند.
دیدگاه خود را بنویسید