در یک پرونده قضایی تجاوز به اخلاق در سال ۱۹۶۴، قاضی دیوان عالی ایالات متحده آن زمان پاتر استوارت نوشت که تعریف پورنوگرافی دشوار است، اما اظهار داشت: «من آن را میشناسم هنگامی که آن را میبینم.» همین گفته ممکن است در مورد رهبری نیز صادق باشد. از سال ۱۹۹۰ موسسه رهبر به رهبر (در گذشته بنیاد پی. اف. دراکر برای مدیریت غیرانتفاعی) به بررسی، تعریف و ارتقای هنر رهبری از طریق کتب، مواد آموزشی و مجله معتبر خود به نام رهبر به رهبر اختصاص یافته است. این کتاب جانشین کتاب بعدی رهبری: آینده رهبران موسسه است که پرفروشترین کتاب جهان شد و به بیش از ۲۸ زبان ترجمه شد. این جلد دنباله شامل ۲۷ مقاله درباره رهبری در جهان پیچیده و چالشبرانگیز امروز است. منتقدان با اطمینان این رساله رهبری را که افکار، دیدگاهها و تجربیات متخصصان محترمی از دنیای علم، رسانه، کسب و کار، نظامی و بخش غیرانتفاعی را ارائه میکند توصیه میکنند. با کمک متخصصانی مانند استیون کاوی، هوارد گاردنر، رزابت موس کانتر، جیم کوزس و بری پازنر، این مجموعه مقالات به خوبی چالشهای رهبری مدرن را مورد بحث قرار میدهد.
نکات کلیدی
- مسلمات پذیرفته شدهای که قبلاً برای رهبران کار میکردند، امروزه به خوبی عمل نمیکنند.
- جهان امروز بر روی رهبران چالشها و فرصتهای جدیدی ارائه میدهد.
- شما میتوانید یک مدیر عالی باشید، اما این تنها باعث نمیشود که شما یک رهبر عالی باشید.
- مدل سنتی رهبری دستور و کنترل به تدریج منسوخ میشود.
- رهبران در گذشته برنامههای سازمانی 10 و 20 ساله را توسعه میدادند. اما این روزها در جامعهی سریعالحرکت ما کار نمیکند. امروزه شما باید "انعطافپذیر و قابل تنظیم" باشید.
- "رهبران زاده شده" پدیدهای هستند؛ با این حال، شما میتوانید با مطالعه و استفاده از اصول رهبری پذیرفته شده، یک رهبر خوب شوید.
- زمینهی در حال تحول مسائل فعلی، نیاز به رهبری پیچیده را دارد.
- رهبران باید با نیازهای مشخص کارگران دانشبنیان برخورد کنند.
- ویژگیهای رهبری متنوع و بیشماری وجود دارند، اما راستینمایی، صداقت و اخلاق بالا در این لیست درج میشوند.
- رهبران نمیتوانند به مسائلی که به طور کامل درک نمیکنند، راهحلهای عملی ارائه دهند.
خلاصه کتاب
"چشم انداز رهبری"
در زمان خود، پیتر اف. دراکر فقید به عنوان یکی از بزرگترین "مربیان" مدیریت جهان شناخته میشد. در واقع، او برند را ایجاد کرد. به پایان دوره حرفهای خود، دراکر به توضیح معنای رهبری اجرایی با چند نکته پرداخت که در اینجا خلاصه شده است:
"پیتر اف. دراکر درباره رهبری اجرایی" - برای درک رهبری، در ذهن خود را از روشهایی که مدیران برای مدیریت عملیات خود استفاده میکنند، از رفتار و روش اجرایی شخصی و حرفهای خود جدا کنید. بودن "مدیر اجرایی مؤثر" همواره شامل داشتن یک پایه اخلاقی قوی است. همچنین، یک رهبر موثر باید به طور کامل سازمان خود و آنچه که درباره آن است، درک کند. این به معنایی که برخی از مسائل دیگر، درک واضحی از ماموریت، شایستگیهای اصلی و مشتریان سازمان داشته باشد. به گفته دراکر، مدیران اجرایی باید در پنج حوزه اساسی "تصمیمگیری، ارتباطات، بودجهبندی، اندازهگیری و کنترل و علوم مدیریت" ماهر شوند. علاوه بر این، مدیر اجرایی موثر باید قادر باشد به منظور سازماندهی، تحریک دیگران را فراهم آورد و به شکل قویی ارتباط برقرار کند. علاوه بر این، او باید معیارهای واقعبینانهای را درک و اجرا کند.
"پیشرو در دنیای متنوع"
امروزه، رهبران، از جمله آنهایی که در بخش اجتماعی فعالیت میکنند، باید نگران چیزهای بیشتری از ترازنامههای مالی، نمودارهای سازمانی و برنامههای استراتژیک باشند. همچنین با توجه به تنوع در جهان کسب و کار، رهبران باید به این مسائل توجه کنند:
- "مدیریت تنوع" - تنوع همیشه باید به معنای بیشتری از "شمارش و همکاری" باشد. تنوع به خودی خود بیشتر از حقوق مدنی است و به تنوع بینظیر افرادی که اکنون در هر سازمان بزرگی قابل یافتن هستند، مرتبط است. مدیران باهوش میفهمند که تنوع نیازمند یک جامعه عادلانه و بسیار بیشتری است.
- "رهبران جهانگرد" - همانطور که جهانی شدن بیشتری را تجربه میکند، رهبران جدید از "کشورهای بریک" (برزیل، روسیه، هند و چین) سر آمدهاند. این رهبران "جهانگرد" اغلب نمونههای ایدهآلی هستند، بسیار عالی و الهام بخش هستند. نلسون ماندلا از آفریقای جنوبی مثال خوبی از این نوع جدید رهبری است.
- "مدیران اجرایی زنان رنگینپوست" - افرادی از این سازمان شبکهای در منطقه سان فرانسیسکو برخی ویژگیهای مشترک رهبری را به اشتراک میگذارند، به ویژه توانایی معامله با صحبت صادق بدون دغدغه و توسعه فعال "مهارتهای نرم" مانند گوش دادن و تسهیل.
- "فرماندهی رهبری در این هزاره" - سازمانهای همه نوع با فشارهای محیطی و اجتماعی مشهور روبرو هستند، بنابراین رهبران باید به رویکردی "جامع" بپردازند. فراموش کنید که همیشه به روشی که همیشه انجام میدادید، پایبند باشید.
"پیشرو در دوران بحران و پیچیدگی"
به عنوان یک رهبر مؤثر و با نتایج محور در جهانی پرتغالهای سریع تغییر، چالشی بسیار دشوارتر از گذشته روبروست. برای پیشرفت، رهبران آینده باید از چالشهای زیر آگاه باشند:
- "تثبیت رهبری" - رهبری به معنای تجمیع افراد خود به منظور سازگاری با مشکلاتی است که نیازمند تطبیق میکنند. روز حلولی ثابت و روشن به پایان رسیده است. به عنوان مثال، پزشکان میتوانند با استفاده از داروی خاص یک عفونت را درمان کنند، اما برای بیماری قلبی، پاسخی سازشی لازم است؛ بیماران باید ورزش کرده و رژیم غذایی داشته باشند. رهبران واقعی میتوانند دیگران را تغییر دهند تا به طور موثرتر عمل کنند.
- "چالش پیچیدگی" - همانطور که جهان پیچیدهتر میشود، چالشها نیز پیچیدهتر میشوند. رهبران نیاز به توانمندیهای جدیدی دارند که شامل تمرکز بر مدیریت تغییر، ایجاد روابط و دعوت به مشارکت گسترده در مدیریت است. رهبران امروزی مسائل را با بهرهگیری از دانش تجمعی کارکنان حل میکنند.
- "کمبود رهبری در بخش غیرانتفاعی" - مطالعات نشان میدهد که در بازه زمانی تا سال 2016، سازمانهای غیرانتفاعی بزرگ آمریکا نیاز به توسعه یا استخدام تقریباً ۶۴۰٬۰۰۰ مدیر ارشد خواهند داشت، تقریباً دو برابر تعداد کنونی. یک بحران شدید رهبری رخ خواهد داد اگر این مدیران جدید در زمان مورد نیاز در محل قرار نگیرند.
- "رهبری بر فزاعند" - جهان در حال دگرگونی است. جنگها، تنشهای بینالمللی و فاجعههای بشری و طبیعی فراوان است. همچنین، ترس از آینده رواج دارد. برای مواجهه با این چالشها، رهبران باید واقعاً رهبری کنند. برای تغییر وضعیت، آنها باید تغییر واقعی را تصور کنند و با سایر رهبران شبکهای شبکهساو حلول قابل اجرا را پیدا کنند. مسائل جهانی نیاز به راهحلهای جهانی دارند. سرعتی که رهبران برای یافتن راهحلهای قابل اجرا تعیین میکنند، باید با زمینه مشکلات نابسامان امروزی سازگار باشد.
- "رهبری در یک جهان پیوسته در حال تغییر" - جامعه مدرن باید با مشکلات جهانی زیادی که به نظر میرسند بهطور غیرقابل حلی وجود دارند، مقابله کند، مانند: ایدز، تهدید تروریستی بینالمللی و فقر گسترده. چه ویژگیهایی رهبران را که به حل این مشکلات کمک خواهند کرد تمیز میکند؟ آنها همه فرهنگها را احترام میگذارند. نشانه تمیز آنها صداقت است، نه خودستایی. بیشتر از همه، آنها به تعهد خود در پل کشیدن گاف روزافزون بین کشورهای ثروتمند و فقیر متعهد خواهند شد.
- "رهبران آینده: رشد پادشاهان یک چشم" - ارتش آمریکا رهبران خود را از سایر سازمانهای نظامی، تجارت یا هر جای دیگری استخدام نمیکند. آنها رهبران آینده خود را از درون خودشان توسعه میدهند. به دلیل چالشهای منحصر به فرد زندگی و مرگی که ارتش با آن مواجه است، آنها رهبران آینده خود را آموزش میدهد تا بتوانند با موقعیتهای بحرانی برخورد کنند. این رهبران باید پیشبینیگران باشند - "پادشاهان یک چشم در سرزمین کوران". آنها باید به آینده نگاه کنند و تصور کنند که آینده چه چیزی را در اختیار خواهد داشت، بدون تصویرهای پیشفرض. همه رهبران واقعی نیز باید همین کار را بکنند.
"سازمان های پیشرو آینده"
مدل رهبری معمول روزگذشته - سخت، سفت، کنترلکننده و مبتنی بر خودمحوری - برای جهان امروز (و فردا) نمونه ایدهآلی نیست. برخی جایگزینهای بهتر عبارتند از:
فلسفه و رهبری - این دو تخصص سه ویژگی را به اشتراک میگذارند:
- هر دوی آنها "ماموریتی" دارند. برای فیلسوفان، پیدا کردن معنای زندگی است. برای رهبران هم، افزایش سود نه تنها باید هدف باشد، بلکه زندگی افراد در سازمان و مشتریان آن را غنیتر هم میکند.
- آنها "قرارداد اجتماعی" ارائه میدهند. فیلسوفان از گذشته با این موضوع مرکزی بحث کردهاند. رهبران نیز روزانه با این مسائل درباره حقوق کارگران و سایر مسائل سروکار دارند.
- هر دوی آنها "عدالت و انصاف" را حمایت میکنند. این عوامل دارای ارتباط فلسفی و سازمانی واضحی هستند.
- "رهبری به عنوان یک برند" - شرکتهای معروف به دلیل برندهای خود سودهای بسیاری را کسب میکنند. به عنوان مثال، به خاطر کیفیت محصولات ورزشی نایکی. بسیاری از شرکتها متوجه شدهاند که کیفیت مدیران خود به طور قاطعانه جایگاه بازارشان را تقویت میکند. آنها در واقع بهرهمند یک "برند رهبری" هستند. سازمان شما هم میتواند برند رهبری خود را توسعه دهد. برندها مهم هستند. از نایکی بپرسید، مطمئناً درک خواهید کرد.
- "بازگرداندن اعتماد عمومی" - متأسفانه، برخی از رهبران اخیر پاهای خشک خاکی دارند. به خاطر اشخاصی که انران را اداره میکردند فکر کنید. چه مشکلی با چنین افرادی وجود دارد؟ پاسخ واضح است: آنها تنها به سودها و خودشان اهمیت میدهند. کسب و کار مدرن نیاز به رهبرانی دارد که دیدگاهی داشته باشند که از عوارض تنها بهره نبرند و همچنین هوش و کارآمدی برای پیادگیری این دیدگاهها را داشته باشند. شرکتها به "رهبران خدمتگزار" نیاز دارند، مردان و زنانی که به برآورده کردن نیازهای کارمندان متعهد هستند.
- "رهبری در مقابل حرفهایان عصر جدید" - طبیعت کار به طور جذری تغییر کرده است. مزد و حقوق به شدت متفاوت هستند. امنیت شغلی یک چیزی از گذشته است و بازنشستگی و پوشش درمانی دچار ترکیب شدگی هستند. رقابت جهانی فشارهای جدیدی ایجاد میکند. فناوری پیشرفته، بر خلاف وعدههای اولیه خود، کارگران را به شغل خود نزدیکتر میکند به جای آزادسازی آنها. در نتیجه، کارمندان بسیار ناامنتر هستند. آنها رهبرانی را میخواهند که آنها را تشویق کنند، مهارتهایشان را بهبود بخشند و به آنها اجازه دهند به نحوههای معناداری مشارکت کنند. رهبران باید فراتر از وظایف انجام شده به افرادی که آنها را انجام میدهند تمرکز کنند.
- "رهبر فردا" - کارکنان چه چیزی از رهبران و سازمانهایشان میخواهند؟ سودها مهم هستند، اما هدف هم مهم است. جبران مالی باید منصفانه باشد. مغالطه مخفیانه به نام انگیزش اشتباه است. هر سازمانی به عنوان یک جامعه است و رهبران باید آن را به عنوان چنین در نظر بگیرند. اگر مردم احساس کنند که شما تلاش خود را با آنها به اشتراک میگذارید، به شما پیروی میکنند.
- "چالشهای رهبران در سالهای آینده" - در گذشته، قدرت دهی کارمندان حتی در دیدگاه مدیریتی نبود، اما اکنون وجود دارد. رهبران باتجربه، شامل کارمندان و مشتریان را به عنوان سهامداران واقعی در سازمان خود میبینند.
- "ارزیابی رهبری در خط مقدم" - بسیاری از شرکتها، از جمله هواپیمایی Southwest، تویوتا و بست بای، آموزشهای بیشتری برای کارکنان خط مقدم ارائه میدهند. این شرکتها نقش بسیار مهمی که این کارکنان در ارتباط با مشتریان ایفا میکنند را درک میکنند. آنها این کارکنان را به عنوان کارگران دانش محور میبینند که سرمایهگذاری هوشمندانهای است.
- "تنها دیدگاه رهبر نیست" - کتابهای مدیریت به طور معمول اعلام میکنند که مدیران باید "بینشمندانه" باشند. این درست است تا جایی که برمیخورد، اما تمام داستان را نمیگوید. مردم میخواهند رهبران خود را بیشتر بر تمایلات خود تمرکز دهند و کمتر بر دیدگاههای بلندمدت آینده که از بالا به آنها تحویل میشود. مردم میخواهند بخشی از فرآیند برنامهریزی شرکت باشند.
"کیفیت و شخصیت رهبر آینده"
ویژگیهای ویژهای که رهبران معاصر باید داشته باشند و شایستگیهای اصلی که باید در اختیار آنها باشد چیست؟ برخی از افکار:
- "رهبری در عصر کارگر دانشمحور" - کارگران دانشمحور در بسیاری از محیطهای کاری حاکم هستند، اما بسیاری از سازمانها همچنان آنها را به عنوان کارگران خط تولید میبینند. این نگرش اشتباه و خودسرانه است. در عصر صنعتی، کارگران به عنوان قطعات قابل تعویضی در نظر گرفته میشدند. اما این امر برای کارگران دانشمحور صادق نیست. اگر میخواهید این گروه پیچیده از کارگران را رهبری کنید، باید به نگرانیهای ذهنی، جسمی، معنوی و عاطفی آنها پرداخت کنید. یک "الگوی کلی شخصیتی" به خود بگیرید.
- "آیا بهترین رهبران شبیه استادان هستند؟" - سازمانهای بزرگ اغلب سرداران بازنشسته را به عنوان رهبران استخدام میکنند. این افراد میدانند چگونه دستور دیگران را بدهند. اما از آنجایی که مدیران ارشد بیشتر وقت خود را برای ارتباط با کارکنان صرف انرژی، آموزش و الهام آنها میکنند، استادان دانشگاه ممکن است بهترین انتخاب باشند. در واقع، بسیاری از سازمانها در حال حاضر استادان را به عنوان رهبران جدید خود استخدام میکنند. این روند قطعاً در حال رشد است.
- "یکپارچهساز رهبر" - رهبران مدرن باید عناصر مختلفی از یک شرکت را به یک موجودیت با عملکرد یکپارچه تلفیق کنند و برای انجام این کار، نیاز به مجموعهای از استعدادها دارند. آنها بر روی ایدهها تمرکز میکنند، نه قدرت. آنها گوش دهندههای خوبی هستند و تنوع و نقاط نظر مختلف را جستجو میکنند. آنها پلهایی برقرار میکنند و به کارمندان فرصتهای آموزشی بیشتری ارائه میدهند.
- - "مهارتهای رهبری" - یک رهبر باید مانند یک انسانشناس دلیل آورد، مهارتهای یک مددکار خانواده را داشته باشد و از استعدادهای هنری خود بهره بجوید. همانند انسانشناسان، رهبران در فرهنگ سازمانی خاصی وجود دارند اما نمیتوانید کسانی را که درون آن فرهنگ هستند رهبری کنید مگر اینکه آن فرهنگ را درک کنید.
- "سه عنصر رهبری مؤثر" - رهبران موفق سه ویژگی اصلی دارند: ۱) در حوزه تخصصی خود متخصص هستند؛ ۲) اخلاقی عمل میکنند؛ و ۳) درگیر و مشارکتجوی سازمان خود هستند.
- "ویژگیهای رهبران موفق سازمانهای داوطلبانه" - بسیاری از رهبران سازمانهای غیرانتفاعی ویژگیهای مشترکی دارند. عمیقاً به خدماتی که به عموم مردم ارائه میدهند ارادت دارند. صبورند. سخت کار میکنند. از مردم خوششان میآید. زندگیشان را بر این ترفند اداره میکنند: "هزینهام از دست رفت / داراییام گم شد / اما آنچه را به خیریه دادم / همیشه مال من خواهد بود."
- "رهبر در میانسالی" - برای سالم ماندن در میانسالی باید فردی کاملاً همآهنگ و کلنگر باشید. برای رسیدن به این وضعیت خوشبختانه پرانرژی و درگیر در میانسالی باید به "خدمت، شور و همخوانی" بپردازید. کار کنید تا یک هدف بزرگتر را خدمت کنید. شور و علاقهای به کار خود ببرید. مطمئن شوید کارتان با شخصیتتان همخوانی دارد. فاصلهای میان آنچه انجام میدهید و آن که هستید نباشد.
- "رهبری از زایشگاه روح" - برای رهبری از دل روحالهیتان، این هفت قاعده را رعایت کنید: ۱) واقعگرا باشید؛ ۲) با تواضع رفتار کنید؛ ۳) همدردی داشته باشید؛ ۴) شجاعانه و با مهربانی عمل کنید؛ ۵) اعمالتان را بر اساس باور و ایمان، نه ترس استوار کنید؛ ۶) صبور باشید؛ و ۷) همانند ماهاتما گاندی و مارتین لوتر کینگ، واقعاً از کسانی که رهبری میکنید محبت کنید.
درباره نویسندگان
Frances Hesselbein و Marshall Goldsmith، نویسنده و هموندیتور کتابهای بسیاری در حوزه مدیریت، این مجموعه را ویرایش کردند. Hesselbein رئیس موسسه رهبر به رهبر است، یک سازمانی که کتابهایی در حوزه رهبری توسعه میدهد.
دیدگاه خود را بنویسید