نظریه نسبیت زبانی نشان میدهد که زبانهای مختلف با داشتن ساختار و واژگان گوناگون، بر شیوه تفکر مردم تأثیر میگذارند. از آنجایی که هر زبان راههای متفاوتی برای توصیف جهان دارد، افراد در هنگام گفتوگو با آن زبان، به جنبههای مختلفی توجه میکنند. بنابراین بر این باورند که زبان میتواند تفکر را شکل دهد.
داستان کامل
هر زبان ساختار و لحن منحصربهفرد خود را دارد. برای مثال ایتالیایی موسیقیتر به نظر میرسد در حالی که آلمانی تندتر است. افرادی که به دو زبان مسلط هستند ممکن است هنگام صحبت به زبانهای مختلف به طور غیرمستقیم شیوههای متفاوتی را نشان دهند. اگرچه زبان تأثیر محدودی بر روی شخصیت اصلی دارد، اما میتواند ویژگیهای زبانی متفاوتی را بیان کند.
هر زبان دارای ویژگیهای آوایی، نحوی و واژگانی منحصربهفردی است که باعث میشود لحن زبان متفاوت به نظر برسد.مثلا ایتالیایی حاوی الگوهای صدایی موزیکالتری نسبت به آلمانی است که بیان تندتری دارد.
افراد دوزبانه ممکن است هنگام صحبت به زبانهای مختلف، لحن و شیوه بیان متفاوتی از خود نشان دهند. هرچند زبان تاثیر مستقیمی بر روی شخصیت فرد ندارد اما میتواند ویژگیهای زبانی متمایزی را به نمایش بگذارد. تاثیر زبان بیشتر در سطح غیرآگاه و نحوه بیان مطالب است تا شخصیت ذاتی فرد.
نظریه نسبیت زبانی
نظریه نسبیت زبانی نشان میدهد که زبانهای مختلفی که استفاده میکنیم، تاثیر محسوسی بر دیدگاه و درک ما از دنیا دارند. زبان، روش ما در درک محیط اطراف و ادراک زمان، چگونگی بازتاب خاطرات، رفتار و حتی شناخت خود را شکل میدهد. زبان میتواند به ما کمک کند تا جهان را از زوایای مختلف ببینیم.
هر زبان ساختار و واژگان خاص خود را دارد که نحوه طبقهبندی مفاهیم و اشیاء را تعریف میکند. مثلا فارسی دارای اسامی مختلف برای اقوام مختلف است در حالی که در زبانهای دیگر این تمایز وجود ندارد.
زبان تعریفکننده زمان، فضا و ابعاد مفاهیم است که ادراک ما را شکل میدهد. بعضی زبانها واژههای منحصربهفردی برای مفاهیمی دارند که در دیگر زبانها توصیف نمیشوند. زبان زمینهای برای درک ما از جهان فراهم میکند و میتواند دیدگاهها را شکل دهد.
ادراک زبان
اول، باید توجه داشت که هر زبان واژگان متفاوتی برای توصیف اشیاء و مفاهیم اطراف ما دارد. این تفاوتها درک ما از جهان را شکل میدهند. به عنوان مثال، در زبان ایتالیایی گاهی اشیاء با جنسیتهای مختلف توصیف میشوند در حالی که در زبان انگلیسی این تفاوت وجود ندارد.
قبیله Kuuk Thaayorre در زبان خود از مفاهیم "چپ" و "راست" استفاده نمیکند بلکه از جهات اصلی شمال، شرق، جنوب و غرب استفاده میکند. آنها مهارت بالایی در ناوبری دارند که احتمالاً ناشی از زبان خاص آنهاست.
درک زمان
نحوه تصور زمان نیز به زبان بستگی دارد. افرادی که از چپ به راست مینویسند ممکن است ترتیب وقایع را بر اساس همین ملاک درک کنند، در حالی که گویشوران عربی و عبری الگوی مخالفی دارند.
زبان آمل در پاپوآ گینه نو سه زمان گذشته تعریف میکند که با توجه به زمان وقوع رویداد، فعل مناسب انتخاب میشود. این موضوع ظاهراً گذشته را با جزئیات بیشتری توصیف میکند. زبان میتواند بر درک ما از مفاهیم زمانی تأثیر بگذارد.
تاثیر بر حافظه
زبان حافظه ما را نیز تحت تأثیر قرار میدهد. در زبان انگلیسی اگر کودکی به طور تصادفی گلدانی را بشکند، ممکن است بگوییم "او گلدان را شکست" که مسئولیت را بر عهده کودک میگذارد. در زبان اسپانیایی ممکن است بگویند "گلدان شکست" که بیشتر به عوامل محیطی اهمیت میدهد.
مطالعات نشان میدهد که گویشوران زبانهایی مانند اسپانیایی که تمایل دارند رویدادها را تصادفی بدانند، اشخاص درگیر را کمتر به یاد میآورند. در زبانهایی که روی نیت تأکید دارند، بازیگران بیشتر به خاطر سپرده میشوند.
پژواک های فرهنگی
سپس رفتار ما نیز تحت تأثیر قرار میگیرد. زبانها با فرهنگ و محیطی که در آن آموخته میشوند، ارتباط دارند. افرادی که به زبانهای مختلف تکلم دارند، ممکن است برای بروز ویژگیهای شخصیتی متفاوت از آن زبان استفاده کنند.
یک مطالعه روی دوزبانههای اسپانیایی-انگلیسی نشان داد وقتی به انگلیسی صحبت میکردند، موافقتر بودند اما هنگام گفتگو به اسپانیایی، روانرنجورتر عمل میکردند. البته این تفاوتها ممکن است به دلایل مختلفی باشد.
خود بازتابی
کلماتی که به کار میبریم همچنین میتوانند بر احساسات ما نسبت به خود تأثیر بگذارند. به عنوان مثال زبانهای خودتاییدهکننده مناطق مرتبط با انگیزه و خودشناسی را فعال میکنند و میتوانند اعتماد به نفس را افزایش دهند.
مطالعات نشان داده است که دوزبانهها وقتی به زبانی صحبت میکنند که برایشان اهمیت و ارتباط بیشتری دارد، حساسیت بیشتری نسبت به احساسات بدنی خود نشان میدهند. بر این اساس، زبان میتواند بر شناخت ما از احساسات درونی تأثیر بگذارد.
نسبیت زبانی
با بیش از 7000 زبان موجود، هیچ کس دقیقاً نمیتواند پیامدهای تأثیر زبان بر فرایندهای ذهنی را تعیین کند. با این حال، زبانها بدون شک قاب مرجع تفکر ما هستند و بر دیدگاه ما نسبت به جهان میگذرند.
به عنوان مثال در زبان تایلندی حرف "جای" برای بیان ویژگیهای انسانی مورد استفاده قرار میگیرد، مانند "جای دی" به معنای "قلب خوب". این نشاندهنده تأثیر زبان بر دیدگاههاست.
بنجامین لی وورف
همانطور که بنجامین لی وورف، زبانشناس طراح این نظریه نوشته است: «زبان تنها برای بیان ایدهها نیست بلکه خود شکلدهنده ایدهها و راهنمای فعالیتهای ذهنی است.»
بنابراین، وقتی زبان جدیدی را یاد میگیرید، به خاطر داشته باشید که تنها کلمات جدید نیست که میآموزید، بلکه روش تازهای برای درک و تعامل با جهان را نیز فرا میگیرید. زبان، شکلدهنده ایدهها و چارچوب تفکر است.
علاقهمندم بدانم اگر به بیش از یک زبان تسلط دارید، آیا حس میکنید زبان میتواند بر رفتار و شیوه تفکر شما تأثیر بگذارد؟ نظرات و تجربیاتتان را میتوانید در اختیارمان قرار دهید تا با هم بیشتر بیندیشیم.
دیدگاه خود را بنویسید