میشل فوکو یکی از برجسته‌ترین فیلسوفان و نظریه‌پردازان قرن بیستم بوده است که در حوزه‌های مختلفی از جمله فلسفه، علوم اجتماعی، انسان‌شناسی و نظریه‌های قدرت فعالیت داشته است. تئوری قدرت میشل فوکو یکی از نظریه‌های مهم و شناخته شده وی است که به بررسی روابط قدرت و دانش در جامعه می‌پردازد.
به طور خلاصه، طبق تئوری قدرت میشل فوکو، قدرت در جامعه به صورت گسترده‌ای در زنجیره‌های دانش و قدرت توزیع شده است. به عبارتی دیگر، قدرت برای فهمیدن قدرت در جامعه، باید به توانایی‌ها، دانش و معرفت، و روابطی که بین افراد و گروه‌ها وجود دارد، توجه کرد. بر اساس این تئوری، قدرت به صورت متقابل و به شکلی که همانند دایره‌های متصل به هم نشان داده می‌شوند، در جامعه توزیع شده است. به علاوه، فوکو معتقد است که در جامعه، دانش و قدرت به صورت مرتبط با یکدیگر رشد می‌کنند و هر یک به دیگری تکیه می‌کنند.
به عنوان مثال، فوکو معتقد است که در جامعه، دانشمندان به دلیل داشتن دانش و تخصص، قدرت‌را برای اجرای پروژه‌های علمی، اقتصادی و سیاسی، قدرت بیشتری دارند. به علاوه، طبق تئوری فوکو، رسانه‌ها و رسانه‌های اجتماعی نیز به دلیل توانایی ایجاد تصویر و اطلاعات در ذهن عمومی، قدرت بالایی دارند. در مجموع، تئوری قدرت میشل فوکو به شکلی کلی، به بررسی روابط قدرت در جامعه می‌پردازد و بر اساس آن، قدرت به صورت توزیع شده و مرتبط با دانش، تخصص و روابط در جامعه است.


توزیع قدرت در جامعه

فوکو در مورد توزیع قدرت در جامعه تفصیلی‌تری ارائه داده است. وی معتقد است که قدرت در جامعه به دو صورت توزیع شده است: دیداری و غیردیداری.

در توزیع قدرت دیداری، قدرت به صورت رسمی و از طریق موسسات و سازمان‌هایی مانند دولت، سازمان‌های عمومی و خصوصی، بانک‌ها و شرکت‌های بزرگ، توزیع می‌شود. در این حالت، قدرت به صورت رسمی توزیع می‌شود و قابل مشاهده است. این نوع قدرت توسط قوانین و مقررات تنظیم شده و ذی‌نفعان به صورت شفاف و با نام و نشان خود عملی از آن بهره‌مند می‌شوند.

اما در توزیع قدرت غیردیداری، قدرت به صورت پنهان و نهانی توزیع می‌شود. به عبارت دیگر، این نوع قدرت به صورت غیررسمی و از طریق روابط و شبکه‌های اجتماعی، خانوادگی، دوستانه و مشابه توزیع می‌شود. در این حالت، قدرت به صورت پنهان و غیرقابل مشاهده توزیع می‌شود و می‌تواند توسط افراد و گروه‌هایی که در این شبکه‌ها قرار دارند، بهره‌مند شود. مثال‌هایی از این نوع قدرت شامل روابط خانوادگی، روابط دوستانه، روابط تجاری و همکاری در یک گروه اجتماعی مانند قبیله، گروه قومی یا شبکه خودکارانه هستند.

فوکو با بررسی این دو نوع توزیع قدرت، معتقد است که قدرت در جامعه به صورت گسترده‌ای توزیع شده است و افراد و گروه‌های مختلف، به دلیل دانش، تخصص و روابط اجتماعی خود، می‌توانند از این قدرت بهره‌مند شوند. بنابراین، برای فهمیدن قدرت در جامعه، باید به روابط و شبکه‌های اجتماعی و فرهنگی مختلف توجه شود و نه تنها به سازمان‌ها و موسسات رسمی و دیداری.